ای که عمری طالب سوز دل و چشم تری بار من افتاده اما بار من را میخری ای خدایی که امید عبد بی بال و پری کی گدای رو سیاهت را مدینه میبری الان مدینه ای ها کنار بقیع نشستند بعضی‌ها پیغام دادند جاتون خالی اینجا به راحتی زیارت می‌کنیم روضه می‌خونیم یاد همه شهدا بخیر چقدر شهید دادیم تا این امنیت این عزت به اینجا رسید آرزو دارم ببینم که بقیع را زائرم کاش بینم زائر قبر امام باقرم او به سن کودکی کرب و بلا را دیده است... خود حضرت گزارش کرد چهار سال بیشتر نداشتم اما دیدم جدم رو چه جوری دارن می‌کشند می‌دونی کجا دیده اگه گفتی وقتی مرکب ابی عبدالله رفت به سمت خیمه ها وَاَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً اِلى خِيامِک َ مُهَمهِماً باکِیاً همه از خیمه‌ها بیرون اومدند نگاه کردند دیدند زین واژگون ، یار غرق خون... وَإلی مِصرَعِک َ مُبادِراتٍ ، لاطمِاتُ الوُجوه ، ناشِراتُ الشُّعُورِ همه دنبال عمه دارن میرند هیشکی نمی‌دونه مرکب داره اینا رو کجا می‌بره او به سن کودکی کرب و بلا را دیده است قاری قرآن بر سر نیزه ها را دیده است در شلوغی ضربه های بی هوا را دیده است دور پیکر پیرمردان با عصا را دیده است دیده او شمر آمد و با پا بر آن پیکر زده در دل گودال ، خنجر را بر آن حنجر زده امشب کجا ببرمت طلیعه ی عرفه است دیده او با چشم خود اهل حرم در پیچ و تاب دیده او بعد از عمو ، از چشم خیمه رفته خواب دیده او با چشم خود در خیمه ها قحطی آب دیده او با چشم خود شش ماهه و اشک رباب دیده او با چشم خود شش ماهه را بر روی دست دیده او تیر سه پر بر حنجر اصغر نشست این روضه رو داره امام باقر اشاره می‌کنه اومد قنداقه رو گرفت به نقل امام باقر کنار خیمه‌هاست ابی عبدالله اومدن لب‌ها رو بگذارند روی لبه‌های این بچه... تیر حرمله مهلت نداد من هر وقت این روضه رو می‌خونم سوال می‌کنم همین الان فکر کن چقدر حرمله به این خیلی‌ها نزدیک شده بود ؟! که تونست بین بوسه ی حسین و علی ،فاصله بیندازه همین که تیر رها شد امام باقر داره می‌بینه دیدم خون حلقش رو به آسمان پاشید یه قطره‌اش هم برنگشت حسین.... به خون حلق علی اصغر ابی عبدالله رزق زیارت عرفه ما امضا بفرما.... به خون حلق این شیرخواره ی حسین بچه‌هامون رو در خانه ابی عبدالله عاقبت بخیر بفرما.... ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی