جان رقیه زن غساله اهسته تر بریز آب که تازه رفته این دلخسته در خواب 😭😭😭 بده اهسته غسلش را که زینب بیاد مادرش افتاده امشب مکن زهرای زینب را کفن پوش نمی بینی که زهرا رفته از هوش 😭😭😭 بخاک این خرابه کن نظاره چه خونی می چکد از گوش پاره 😭😭😭 به بازویش بکش اهسته تر دس که جای تازیانه مانده در دست کبودیهای دستش جای سنگ است ببین زهرای زینب چه قشنگ است 😭😭😭 مگر اب از فرات آورده عباس خرابه می دهد بوی گل یاس اگر رخسار این دردانه نیلی ست زن غساله اینها جای سیلی ست 😭😭😭 خودم اورا به خاکش می سپارم سرم را روی قبرش میگذارم بسازم روی قبرش سایبانی کنم هرشب برایش نوحه خوانی 😭😭😭