صدا ۰۰۲_sd--۳۳.m4a
3.72M
کاروانِ بی‌قراری‌هایِ زهرا آمده جایِ سقّا یادگاری‌هایِ سقّا آمده یاد داری کاروان می‌رفت از شهرِ رسول وَیْلُکِ اُمُّ‌البنین زینب به اینجا آمده اُم‌ِّلیلا از جوانی که اَذانش آرزوست روضه‌هایی تکّه‌تکّه اِرْباً اِرْباٰ آمده این کنیزِ کاروان نَه که عروسِ فاطمه‌َست کودکش مانده میانِ دشت تنها آمده نجمه رویِ سینه می‌کوبید قاسم قد کشید زیرِ سُم‌ها چه بلایی بر سرِ ما آمده جعفر و عثمان و عبداللّه را کشتند آه شاهِ دین از علقمه با قامتی تا آمده وَیْلُکِ اُمُّ‌البنین عبّاس اُفتاده زمین خنجری کهنه پسِ سر ضربه زد از رویِ کین از حسینِ تو خبر داریم از گودال تا..... رویِ نیزه... دِیْرِ راهب... تا تنور و زیرِ پا رویِ نیزه سنگ خورده پیشِ چشمِ خواهرش در تنور و دِیْرِ راهب بر سرش آمد چه‌ها؟! پیکرِ عریانِ او بر رویِ ریگِ داغ بود ضربه‌یِ شلّاق شد داغِ دلِ آلِ عبا بر سرِ اَنگشتر و پیراهنَش دعوا شده بعدِ عبّاسِ تو معجر در حرم شد کیمیا وای از نانی که کوفی پیش‌ِ ما ها پَرت کرد بی‌حیا پا می‌کشیده بر سر‍ِ خونین چرا؟! وَیْلُکِ اُمُّ‌البنین زینب اِسارت رفته است جایِ ناموسِ اباالفضلِ غیورت شد کجا؟! دخترت را پیر کرده غصّه‌هایِ کاروان پیشِ چشمَم خورده بر دندان و لبها خیزران از سفر آمد حرم امّا غریبه... بی‌حرم با سرِ یارم چه شد آمد چه‌ها مادر سرم پایِ سر پیشِ نگاهِ ماهِ رویِ نیزه‌ها بی‌حیایی گفت من این دخترک را می‌خرم پایِ سر بر چوبه‌یِ محمل سرم کوبیده‌ام سر شکستم تا بدانی داغدارِ دلبرم حسین ایمانی #