کاشکی بودم کربلا تو گودیه قتلگاه نمیزاشتم خنجری روی حنجرت بره نمیزاشتم دستی سمت انگشترت بره نمیزاشتم که بالای نیزه سرت بره 😭وای از غروب روز دهم 😭وای از ضربه ی دوازدهم بُنیَّ… قتلوکَ ذَبحوکَ و مِن الما مَنَعوکَ کاشکی بودم علقمه وقتی اومد فاطمه نمیزاشتم دستای علمدار جدا بشه نمیزاشتم دشمن انقده بی حیا بشه نمیزاشتم که پاشون توی خیمه وا بشه وای از عمود و مشک و عَلَم وای از دل رباب و حرم اَین عَمّی العباس اَین عمّی العباس حسین... واااای حسین... واااای کاشکی بودم شهر شام میون اون ازدحام نمیزاشتم هلهله کنن دور خواهرت نمیزاشتم بد نگاه کنن هِی به دخترت 😭😭😭😭 نمیزاشتم هلهله کنن دور خواهرت نمیزاشتم بد نگاه کنن هِی به دخترت نمیزاشتم که با سنگاشون خونی شه سرت وای از تنور و بزم شراب وای از یه عده مست و خراب 😭😭😭😭 و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ 🔻 🔺