اشگتاو پاک کن و چیزی بگو حسن
دارم دق میکنم تور خدا حرفی بزن
واسه چی چادر مادر خاکی و خونیه
چرا رو صورتش حسن داداش رد کبودیه
حسن حسن حسن حسن
انگاری مادرو تو کوچه ها زدن
حرفی نمیزنه ولی پره خونه دهن
این بغض تو گلوش کشته منو بابا جونم
موندم چه کار کنم براش بابا خیلی نگرونم
بابا بابا بابا بابا
نمیشه باورم رو میگیری ازم
الانه که مادر کنارت جون بدم
چشاتو وا کنو بازم بغل بگیر منو
مادر مثه همیشه باز خودت پاک کن این اشگامو
مادر مادر مادر مادر
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها حسن رضا محمودی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها