♦️تجارت الهی و تجارت بشری؛ تفاوت مصداقی یا مفهومی⁉️
💠سوره بقره، آیه 16: («
أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدين»)
🔹واژه بيع، شراء، اشتراء، تجارت، ربح و خسران، در قرآن كريم نشانه آن است كه صحنه زندگى و عرصه حيات آدمى ميدان تجارت او با خدا يا تبادل با شيطان است وگرنه جايى براى اين تعابير نبود.
🔹مراد از بيع و تجارتى كه در آياتى مانند (و احل الله البيع) [1] و (لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل الا ان تكون تجاره عن تراض منكم) [2] آمده، ناظر به تجارتهاى دنيوى است و با تجارتى كه در آيه كريمه (هل ادلكم على تجاره تنجيكم من عذاب اليم) [3] آمده، مصداقا متفاوت است، نه مفهوما.
🔹داد و ستد متعارف بشرى مشتمل بر ارکان چهار گانه کاملا متمایز است:
1️⃣فروشنده (بایع)
2️⃣ خريدار (مشتری)
3️⃣كالا (مثمن)
4️⃣و بها (ثمن)
داد و ستدهای مهم، افزون بر اركان ياد شده دو ركن ديگر نيز دارد:
5️⃣ سند
6️⃣ شاهد
🔹اما تجارت انسان با خدا كه در قرآن كريم تبيين شده، از يك سو با تجارتهاى متعارف بشرى مشترك و از سويى ديگر با آن متغاير است.
🔹وجه اشتراك آن در اشتمال بر اركان شش گانه مزبور است که مطابق آیه 111 سوره توبه عبارتند از:
1️⃣ خریدار: خدای سبحان
2️⃣ فروشنده: انسان مومن
3️⃣ کالا: جان پاک و مال پاکیزه
4️⃣ بها: بهشت ابدی
5️⃣ شاهد: انبیای الهی
6️⃣ سند: کتابهای آسمانی (تورات، انجیل و قرآن کریم)
🔹وجه افتراق: تجارت با خدا درجاتى دارد و در برخى از درجات آن گرچه اركان چهارگانه وجود دارد؛ ليكن فروشنده عين كالا و خريدار عين بهاست و فرقشان تنها به اعتبار است (اتحاد بايع - مبيع و اتحاد مشترى - ثمن).
🔹توضيح اين كه، گاهى تفاوت فروشنده و كالا و همچنين تفاوت خريدار و بها حقيقى است، زيرا فروشنده كالايى خاص را مى فروشد و خريدار نيز با پرداخت بهايى خاص، متاع فروشنده را خريدارى مى كند.
🔹ولى گاهى تفاوت فروشنده و كالا و همچنين مشترى و بها اعتبارى است، زيرا فروشنده، حقيقت هستى خود را مى دهد و مشترى نيز به جاى هر چيز ديگر لقاى خود را نصيب فروشنده مى كند و به او اجازه ملاقات و ديدار خود را مى دهد.
🔹خداى سبحان مولايى است كه به عبد مملوك خود مى گويد: هستى و آنچه در اختيار توست، از آن من است و من به تو وكالت مى دهم تا خود را به من يا به ديگرى (شيطان و...) بفروشى. حال اگر هستى خود را به من فروختى آزاد خواهى شد و اگر به ديگران فروختى برده و بنده آنان خواهى شد.
🔹منافقان در بازار دنيا سرمايه فطرت و هدايت خويش را مى فروشند و ضلالت مى ستانند.
اگر آدمى سرمايه ظاهرى را بفروشد، چون بايع غير از سرمايه است، راه براى تحصيل سرمايه مجدد باز است. اما اگر کسی خود را بفروشد دیگر راهی برای تحصیل سرمایه جديد ندارد و منافقان و كافران كه خود را به شيطان فروختند همه راههاى كسب و سود را بر روى خود بسته اند (فما ربحت تجارتهم)؛ چنانكه راه تحصيل سرمايه مجدد را نيز مسدود كرده اند.
🔹تعبير قرآن درباره منافقان كه هدايت دادند و در عوض آن ضلالت گرفتند، تعبيرى حقيقى است، نه مجازى؛ زيرا آنان فطرت توحيدى و سرشت اصيل خود را از دست داده اند و شيطان كه در كمين گم شدگان و دور افتادگان از مسير فطرت و صراط دين است، آنان را تحت ولايت خود مى گيرد.
🔹«اتخذوا الشيطان لامرهم ملاكا واتخذهم له اشراكا فباض و فرخ فى صدورهم ودب و درج فى حجورهم فنظر باعينهم و نطق بالسنتهم ...» [4] (منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند، و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دل هاى آنان تخم گذارد، و جوجه هاى خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم هاى آنان مى نگريست و با زبان هاى آنان سخن مى گفت).
🔹از این رو اگر عناوين مزبور تفاوتى با خريد و فروش يا سود و زيان كالاهاى تجارى دنيا دارد، تنها به لحاظ مصداق است، نه مفهوم جامع آن.
پ.ن:
[1] بقره، 275.
[2] نساء، 29.
[3] صف، 10.
[4] نهج البلاغه، خ 7.
📚تفسیر تسنیم، ج2، ذیل آیه 16 سوره بقره.
#تجارت
#مصداقی_مفهومی
#حقیقی_اعتباری
#حقیقی_مجازی
@emh_ismc_ir
•┈┈••••✾◾️◾️◾️✾•••┈┈•
🎋جبهه مردمی اقتصاد مقاومتی🔰
عضویت در گروه👇
https://eitaa.com/joinchat/90636304C6a5afed72d
عضویت در کانال👇
🌐
@eghtesad_mardomi