مجری برنامه اعلام کرده بود: به خاطر سالها تلاش داوطلبانه در حفاظت از محیط زیست ایران، نشان وجدان محیط زیست تعلق میگیرد به .... روی سن که رفتم یادم رفت که باید باکلاس باشم و ادای آدمهای شهری را دربیاورم. صحبتهای رئیس خانه معدن ایران و رئیس شهرک های صنعتی که سخنرانان مراسم بودند و از یوزپلنگ و بطری پلاستیکی گفته بودند، اندک آرامشم را به هم ریخته بود.
راستش را بخواهید کلا من بلد نیستم، بلد نیستم وقتی جایزه میگیرم جایزه ام را مثل بقیه مثلا تقدیم کنم به گرتا تونبرگ به خاطر فلان کاری که کرده یا تقدیمش کنم به ریحانه دختری از روستای تیاب در سواحل خلیج فارس در تنگه هرمز که همراه با مادرش در حیاط خانهشان ۲۰۰ هزار درخت حرا تولید کرده است.این رسم و رسومات را نمیدانم.
البته شاید دلیلش این هم باشد که در زندگیام جایزهای نگرفته ام، همیشه توبیخ شدهام، چه آن زمان که همه متهمم میکردند که جاده دنا را بستهام و به مادرم پیام داده بودند که پسرت نباید به شهر برگردد، چه آن زمان که در اواسط دهه ۹۰ در تنگ سرخ تنها بودم، چه روزی که به خاطر دفاع از دریاچه ارومیه یا حقآبه هامون در سیستان توبیخ میشدم، چه امروز که به خاطر حمایتهایم از کاشت درخت به انواع برچسبها مزین شدهام.
شاید این نشان را باید سالها پیش که در گردنه ماهپرویز تنها بودم و به آن نیاز داشتم می گرفتم.
یادمان باشد هر جایزه و نشانی یک تاریخ مصرف دارد، مثلا امروز آنکه نیازمند تقدیر است، ریحانه؛ دختری از روستای تیاب در تنگه هرمز است.
#نشان_وجدان_محیط_زیست
https://eitaa.com/ehya_abekhak
احیاء آب و خاک خراسان 🌱