اي پسر ابي‌قحافه! آيا در قرآن آمده است كه تو از پدرت ارث مي‌بري، اما من از پدرم ارث نمي‌برم؟! ادعاي زشتي كردي! آيا عمداً كتاب خدا را رها كرده و آن را به پشت سر خود افكنده‌ايد؟ آيا خداوند نمي‌فرمايد:((وَ وَرِثَ سُلَيمَانُ دَاوُودَ)) و در آن‌جا كه داستان يحيي‌بن‌زكريا را بازگو مي‌كند، نمي‌فرمايد:((فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْک وَلِيا يرِثُنِي وَ يرِثُ مِنْ آلِ‌يعْقُوبَ)) و آيا نفرمود:((وَأُوْلُوالْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَي بِبَعْضٍ فِي کتَابِ‌اللَّهِ)) و آيا نفرمود:((يوصِيکمْ اللَّهُ فِي أَوْلَادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيينِ)) و در جاي ديگر نفرمود:((إِنْ تَرَک خَيرًا الْوَصِيةُ لِلْوَالِدَينِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَي الْمُتَّقِينَ)) کوبندگی این سخنان و قدرت آن را زمانی می‌توان دریافت که تصور کنیم فاطمه(س) در حالی که کمتر از بیست سال دارد، در برابر کسی این چنین او را مخاطب ساخته و زشتی رفتار و مخالفت عامدانۀ او با قرآن را به او گوش‌زد نموده است، که اینک بر اریکه قدرت نشسته و با و ، بیشتر صحابه و مسلمانان را به بیعت با خود وادار ساخته است. در روایتی دیگر چنین آمده است: صدقةبن‌مسلم از امام‌صادق(ع) پرسید: چه کسی شهادت داد که فاطمه از پدرش ارث نمی‌برد؟ امام فرمود: ، و مردی از عرب به نام اوس بن حدثان. آنان با شهادتشان نزد ابوبکر، باعث محروم‌شدن فاطمه(س) از میراث پدرش شدند. از روایت ذیل به‌دست می‌آید که اهل‌بیت(ع) سال‌ها پس از ماجرای فدک نیز هم‌چنان بر به خود تأکید داشتند: روزی امام‌کاظم نزد مهدی عباسی آمد و دید که او مظالم را بازمی‌گرداند. امام به او فرمود: چرا حق ما را برنمی‌گردانی. مهدی پرسید: کدام حق؟ امام به او توضیح داد که . افزون بر روایات اهل‌بیت(ع) در برخی از روایات صحابه و تابعان نیز اعتراض‌های فاطمه(س)‌ نسبت به ماجرای فدک منعکس شده است؛ برای مثال عایشه نقل می‌کند: فاطمه(س) و عباس نزد ابوبکر آمده و از او میراث خود از رسول‌خدا در فدک و خیبر را درخواست کردند، اما ابوبکر گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: ما چیزی به ارث نمی‌گذاریم و میراث پیامبر صدقه است. در روایت دیگر ابوالطفیل چنین نقل می‌کند: «پس از رحلت پیامبر، فاطمه(س) نزد ابوبکر آمد و از او سهم خود از میراث نبوی را درخواست کرد، اما ابوبکر مخالفت کرد.» در روایت دیگر به نقل از عایشه پس از انعکاس مطالب پیشین، چنین آمده است: «فاطمه(س) خشمگین شد و با ابوبکر قهر کرد و این قهر و ناراحتی تا زمان وفات او استمرار داشت.» بر اساس همین تلخ‌کامی‌ها صدیقه طاهره در روزهای آخر حیات خود افزون بر خلفا، تمایلی به عیادت مردان و زنان صحابه از خود نشان نداد. وجود این دست از روایات در معتبرترین جوامع حدیثی اهل‌سنت، نظیر صحیح بخاری افزون بر منابع حدیثی شیعه، می‌تواند به عنوان شواهدی محکم و معتبر در بازشناساندن اسرار تاریخ اسلام به کار آیند و نشان دهند که تا چه اندازه صدیقه طاهره(ع) از شرایط دوران پس از ارتحال رسول‌اکرم(ص) متأثر بوده است. برگرفته از کتاب اثر استاد علی نصیری eitaa.com/alinasirigilani https://chat.whatsapp.com/HBCIiMqqvOtIl4afxpDcHN www.maref.ir