فَك رقَبه
💎 "فك رقبه" آزاد كردن برده است. برده كسي است كه گردنش گير است. گريبانش گرفته اند. به بيگاري ميرود. و در يك كلام آزاد نيست. "فك" آزادسازي است. رها كردن است. آيا تو تا بحال برده اي را آزاد كرده اي. گردني را رهانده اي. مزه آزادي چشانده اي. شايد بگويي كه دوران برده داري گذشته است. افسوس كه چشمانت بخوبي نميبينند. دوره اي كه در آن بسر ميبريم، اوج برده داري هاي پيچيده و مرئي و نامرئي است. عصري
كه بردگي و برده داري در هر ماجرايي موج ميزند. و بسياري با ريسمانهاي بردگيِ امروز به اينطرف و آنطرف كشيده ميشوند. آن تصوير قديم را دور بيانداز و تصوير جديد را ببين. بردگي هاي فرهنگي، اقتصادي و سياسي، انسان را بشدت به بند كشيده اند . بردگيِ فكري، فرقه اي، ايدئولوژيكي، حتي بردگي ورزشي به عيان قابل رؤيت است. بردگي جنسي، بردگي مواد مخدر، بردگي حزبي و تشكيلاتي، بردگي بخاطر ترس از دست دادن چيزي يا كسي، بردگي خرافي و عقيدتي، بردگي بر اثر حرص و طمع، حتي بردگي هاي حقوقي آنگاه كه تو را ميان ماده بندها و تبصره ها به دام مياندازند، همگي در اين دوران مشهودند و قابل انكار نيست. در جهان بسياري به ظاهر آزادانه كار ميكنند اما نتيجه كارشان برايشان نيست. آنها برده هاي بانكها و مراكز مالي گشته اند . بايد دست به هر كاري بزنند تا سودهاي كلان بانكي را پرداخت نمايند. اين مراكز مالي، ديگر روان كننده چرخ اقتصاد جهاني نيستند. غولهاي بزرگ برده داري اند. گاهي برده داري از اين هم خطر آفرين تر است. گاه ذهن كساني را چنان ميربايند و در اختيار ميگيرند كه آنها خود را در خيابانها و بازارها منفجر ميكنند! و با افتخار مردم را ميكشند و كشته ميشوند تا خدا از آنها راضي و خشنود گردد و با حوري هاي بهشتي محشور شوند! اگر با بصيرت بنگري بردگي هاي بسيار خواهي ديد. بردگي هايي كه بردگي هاي قديم را رو سفيد كرده است. به واقع بردگي هاي قديم در برابر بردگي هاي جديد چيزي نيست و به چشم نميآيد. اگر نيك بنگري تمامي اين بردگي ها از بردگي ذهني نشأت ميگيرند. اين بردگي، مادرِ همه بردگي هاست. اگر بتوان بشر امروز را از اين بردگي رها كرد بدون شك از بسياري از اين بردگي ها رهايي يافته است. بشر ناآگاه امروز يك برده مُجسم است. بالا و پايين فرقي ندارد. او برده قدرت، ثروت و شهوت است. و اينها همه از بردگي ذهني نشأت گرفتهاند. " قرآن ميگويد ؛ "فلا اقتحم العقبه. و ما ادريك ماالعقبه. فك رقبه" او از آن گردنه سخت عبور نكرد. و تو چه داني كه آن گردنه سخت كدام است. آزاد كردن برده است". اگر بخواهي از اين گردنه صعب العبور زندگي به سلامت گذر كني، قيمتش آزاد كردن برده است! آيا تا بحال برده اي را آزاد كرده اي؟! اگر نكرده اي آن گردنه همچنان باقيست. همچنان غير قابل عبور است. تو براي رسيدن به بهشت أمن و آسايش خويش بايد از گردنه اي عبور كني. بايد از اين مرحله بگذري. بايد خلاص كني تا خلاص شوي. اين كاريست كه بايد به انجام برساني. آيه به اين مهم اشاره دارد. روح هاي در بند را آزاد كن. بسياري خدايشان، پرورش يافته ذهنشان است. اين خدا واقعي نيست. آيا ميتواني آنها را آزاد كني. بسياري دينشان، برداشتشان است. اين دين واقعي نيست. آيا ميتواني فطرت آشنايشان كني. بسياري زندگي شان، تصوراتشان است. اين زندگي واقعي نيست. آيا ميتواني تجديد حيات شان كني. آيا ميتواني آزاد كني. آزاد سازي. اين قيمتي ترين كار جهان است. صيد ارواح از منجلاب دنيوي كار بزرگي است. مجوز عبور از گردنه همين است. پيامبران الهي همگي در اين كار بوده و هستند. موسي ( ع) بني اسرائيل را آزاد كرد. عيسي(ع) با حواريون و خيل كثيري چنين كرد. محمد ( ص) نيز همين كرد. يك جامعه بَدَوي و وحشي را از حماقت ها و بت پرستي هاي جاهلانه رهاند و روح هاي بزرگي را پروراند. قصه همين است، بِرَهان تا رهيده شوي. آزادسازي يك اصل بزرگ است. آزاد كن تا آزاد شوي. انسان آنچه را كه بدهد خواهد گرفت. اين برخوردار كردن، برخوردارشدن از زندگي است. بار ديگر سؤال ميكنم؛ آيا كسي را آزاد كرده اي. از بند رهانده اي. به زندگي رسانده اي. اين نكته براي حيات تو بسيار مهم است و الا روي آن تا اين حد تأکید نداشتم. اين مجوز عبور از اين مرحله صعب است. "مُخلِص" باش. رهاننده باش. خلاص كن تا خلاص شوي. هر فرصتي را غنيمت شمار. آزادسازي، امتياز بزرگي است كه نصيب هر كس نميشود. آزاد ساز آنگاه خوش و خُرم با پروردگارت روبرو شو "و الي ربها ناظره" زیرا پروردگارت صاحب همان روح بزرگ آزادگي است. "و الي ربك المنتهي"
@ejtehad_jame