جلسه‌ی اول یه روز میخواستم برم لب مرز، یه جاده خاکی از رو نقشه پیدا کردم، که به مرز نزدیک‌تر بود. انداختم که برم، یکی جلوم رو گرفت، گفت کجا میری؟ گفتم لب مرز گفت برو بابا از جاده اصلی برو، اینجا سرتو می‌برن میذارن رو سینت.🤕 خب منم ترسیدم و برگشتم. هرچند نه اون بابارو می‌شناختم نه مطمئن بودم که راست میگه. 🔺احتمال ضرر و احتمال منفعت🔺 یه دلیل روشن و واضحه که هرکسی هرجای دنیا قبول داره شما اگه احتمال بدین فلان معامله، خیلی براتون شیرینه و میتونین پنجاه درصد سود کنین، حتما انجام میدین. نه؟ حالا هزاران پیغمبر از اول تا حالا اومدن، همشون یه حرف زدن؛ که قبر و قیامتی هم هست خدایی هم هست و... هزاران عالِم درست‌کار اومدن و همین رو میگن. خب آدم عاقل نباید احتمال اون عذاب همیشگی یا اون بهشت و نعمت همیشگی رو بده و در نتیجه حداقل درباره‌ی وجود خدا فکر کنه؟؟🤔 اصن یه چیزی؛ حضرت محمد قبل از اینکه پیغمبر بشن، به راست‌گویی معروف بودن، همه قبولشون داشتن. وقتی پیغمبر شدن،‌ خیلی‌ها حرفاشون رو قبول نکردن. نهایتا پیغمبر گفتن من اگه بیام بهتون بگم دشمن داره صبح فردا بهتون حمله می‌کنه، قبول می‌کنین؟ گفتن آره خب پیغمبر فرمودن همین من دارم بهتون هشدار میدم که فردا روزی عذاب می‌شین. صوت جلسه‌ی استاد 👈 اینجا (متن، برداشت بنده است، نه بیانات استاد) | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11