🇮🇷🚩هوالعزیزالجبار🚩🇮🇷
امیرالمومنین علیه السلام در خطبه شقشقیّه دوراهی دشوار و حساسِ گرفتن حق غصب شده خلافت و صبررا هبردی، راه دوم را انتخاب میکنند و میفرمایند: من ردای خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن درپیچیدم(و کنار رفتم)، در حالی که در این اندیشه فرو رفته بودم که آیا با دست تنها بپاخیزم و یا در این محیط پرخفقان و ظلمتی که پدید آورده اند، صبر کنم؟ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا واپسین دم زندگی به رنج وامی دارد(عاقبت) دیدم بردباری و صبر، به عقل و خرد نزدیکتر است لذا شکیبایی ورزیدم، ولی به کسی می ماندم که خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود می دیدم میراثم را به غارت می برند[۱]
مولا علی علیه السلام نه تنها صبر کردن بلکه به گفته آن ملعون دوّمی، بارها گفت:اگر علی نبود هفتاد جا(در امر حکومت - مشاوره) من هلاک شده بودم! پس امیرالمومنین علیه السلام علاه برصبرراهبردی، به قاتل حضرت فاطمه سلام الله علیهما! به مجری کودتای سقیفه بنی اسرائیل! به غاصب خلافت! در امرحکومتی که به باطل! با جنایت! با خیانت! به قیمت هتک خرمت اهل بیت نبوة و اتش زدن در و سقط حضرت محسن و جراحت ام ابیها! غصب شد کمک کرد!
در واقع امیرالمومنین علیه السلام به صبر خود در برابر انحراف خلافت اسلامی از مسیر اصلی خود به منظور حفظ اساس اسلام و شاکله انقلاب نبوی تاکید داشتند! حضرت برای بقای اسلام و حفظ نظام اسلامی و عدم هرج و مرج در جامعه اسلامی و حفظ وحدت امت پیام آخرالزمان در برابر دست های پنهان یهود و منافقین و جلوگیری از رخنه دشمنان، ۲۵ سال سکوت اختیار کرد و از حق خودش به خاطر عدم حضور و خواست مردم صرف نظر کرد. بلافاصله در دوران حکومت خودش حفظ نظام را در مقابله با معاویه و طاغوت دانست.
اگر ما در عهد امیرالمومنین علیه السلام بودیم و همانند سایر امت که اکثرهم لایعقلون بودن! اکثرهم لایشعرون بودن! اکثرهم لایومنون بودند! فهم درستی در خصوص مرز میان مصلحت از حقیقت در سیره سیاسی امیرالمومنین علیه السلام، لایه ها، ابعاد ظاهری و باطنی آن نداشته باشیم! اونوقت مثل همان خوارج صدر اسلام! مثل سوپر انقلابی های رگ گردنی که اساسا متوجه حکمت متعالیه تصمیم سازی و تصمیم گیری های امام زمان وقت بر مدار مصلحت اندیشی، نداشته! بی شک با استناد به روایات و احادیث نبوی و آیات قرآن، حکم به انحراف و کفر امیرالمومنین علیه السلام داده میشد و ایشان را همراه و همدست با قاتل حضرت فاطمه سلام الله علیهما و غاصب جانشینی پیامبرصلی الله علیه و اله تلقی میکردیم! حضرت را به ترس از جان متهم میکردیم! او را در صف فتنه گران و شریک جرم اهل سقیفه، تحلیل و ارزیابی میکردیم!
#دوری_از_سیره_سیاسی_علوی
سوپرانقلالی ها برای همراهی و حمایت امام علیه السلام از قاتل و غاصب حکومت نبوی، هزارجور تحلیل، ارزیابی، تهمت و لجن پراکنی جور میکردند! تعامل با قاتل حضرت فاطمه سلام الله علیهما و حضرت محسن علیه السلام، کمک به مجری کودتای سقیفه بنی اسراییل و هتاک نسبت به بیت نبوت و اهلش! سکوت و انفعال نسبت به تحریف کننده دین خدا! بی عملی و انزوا نسبت به نابود کننده وحدت امت و سنت نبوی! همدستی و همداستان شدن با ام الفتنه سقیفه بنی اسرائیل(اولی و دومی)پشت درهای بسته! غفلت در انتقام خون حضرت فاطمه اسلام الله علیهما و حضرت محسن علیه السلام و تعلل نسبت به آن، تسلیم در برابر کفار و منافقین از ترس جان! معامله سیاسی پشت پرده با مجریان، غاضبین کودتای سقیفه بنی اسرائیل و قاتلین اهل بیت نبوت بر سر خون های ریخته شده!
اما در میان اکثریت مدعیان دیندارِ ارادتمندِ انقلابی پایکار، فقط چند نفر مثل ابوذر و مقداد و سلمان بودند که صحنه حوادث و تحولات جامعه عهد امام زمانشان را درست دیدند و فهمیدن:
▪️۱- بعثت و انقلاب نبوی تازه پاگرفته بود!
▪️۲- اکثریت مسلمان به تصریح قرآن، هنوز ایمان نیاورده بلکه اسلام آورده اند.
▪️۳- مشروعیت و مقبولیت منافقین قدرت طلب در بلاد اسلامی و میان امت مسلمان!
▪️۴- نفوذ یهودیان زخم خورده قدرتمند در متن جامعه و ارکان نظام اسلامی
▪️۵- قدرت گرفتن دوباره کفار و مشرکین به ظاهر مسلمان شده قریش!
▪️۶- کثرت متدینین دنیاپرست در میان امت مسلمان که بنده تعلقات و نفسانیات که در واقع یهودیانِ امت پیامبرآخرالزمانند!
▪️۷- جنگ شناختی یهود توسط عوامل نفوذی در جامعه صدر اسلام، زمینه ساز سیر قهقرایی امت مسلمان از آئین اسلام و سنت نبوی شده بود!
به همین دلیل عده قلیل از اصحاب صادق، خالص، ولایت شناسِ ولایت مدار، علیرغم بهت و حیرتی که همه وجودشان را فراگرفته بود اما تسلیم بودند در برابر امامزمانشان، تسلیم بودند که این صبر و سکوت و به ظاهر انفعال، یک
#راهبرد_تمدّنی است
🔘 پی نوشت:
[۱] - نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۳