امام‌ زمانی ام ³¹³
🔴زندگینامه شیطان(قسمت چهارم) 🔥شیطان پاسخ داد: من از آدم برترم ،من از گوهر آتش آفریده شده ام و او از
🔴زندگینامه شیطان(قسمت پنجم) 🔥ابلیس ملعون،به خوبى مى دانست خوردن از آن درخت ممنوعه باعث مى شود که آدم و حوا را از بهشت بیرون کنند. ♻️در این زمینه چند روایت وجود دارد : ✨1- روایتی میگوید که بعد از آن که شیطان به بهشت رفت ، در همان دهان مار، شروع کرد با آدم علیه السلام صحبت کردن - آدم هم خیال کرد سخن گو مار است. ⚡️ مى گفت :اى آدم ! خدا نمى خواهد که شما براى همیشه در بهشت بمانید و هر کس از این درخت بخورد جاوید مى ماند. 🌹آدم جواب داد:اى مار! این حرف که تو مى زنى،از غرور شیطان است. شیطان هر چه وسوسه کرد، آدم نپذیرفت و با او مخالفت نمود. 🔥وقتى شیطان از آدم مایوس شد پیش همسر آدم رفت، گفت:آیا مى دانى چرا خداوند شما را از میوه این درخت منع کرده و گفته است نزدیک آن نشوید؟ 💥 چون هر کس از آن بخورد یا فرشته مى شود و یا عمر جاویدان را به دست مى آورد. 🍃سپس براى حق به جانبى خود، قسم هاى شدیدى خورد و گفت : من خیر خواه و دل سوز هستم ، خود را موظف مى دانم که شما را نصیحت کنم !! 🌸حضرت آدم علیه السلام که هنوز تجربه کافى در زندگى را نداشت و تابه حال گرفتار دام هاى شیطان و خدعه و نیرنگ هاى دروغ او نشده بود، ❗️ نمى توانست باور کند کسى این چنین قسم دروغ به خدا یاد کند، سرانجام تسلیم شد و فریب و نیرنگ شیطان در او اثر کرد و از میوه آن درخت خوردند. ♻️درروایتی دیگر داستان اینگونه نقل شده : که هنگامی که شیطان از آدم مایوس شد پیش همسرش حوا آمد و گفت :اى حوا! آیا مى دانى درختى که خداوند براى شما حرام کرده بود، اکنون برایتان حلال کرده ؟ 🔆 لگر مى خواهى امتحان کن ، فرشتگانى که موکل بر آن درخت بودند دیگر با شما کارى ندارند. حوا گفت : من الان امتحان مى کنم. 🌴به سوى آن درخت رفت . وقتى ملائکه خواستند او را از نزدیک شدن به آن درخت منع کنند، خداوند به آنان وحى نمود و خطاب کرد: 🌼شما کسى را که عقل ندارد منع کنید، نه کسى را که به او عقل دادم و آن حجت است بر او. اگر مرا اطاعت کند مستحق ثواب و اگر مخالفت کند مستحق عذاب است . 🌹ملائکه هم او را رها کردند و آزاد گذاشتند. حوا هم بى آن که آنها مانع اش ‍شوند، به درخت نزدیک شد. مقدارى از میوه درخت خورد و طورى هم نشد. پیش ‍خود گفت : مار درست گفت!! ❄️بعد از آن رفت پیش همسر خود آدم علیه السلام و گفت : آیا مى دانى که خوردن از آن درخت بر ما حلال شده ؟ من نزدیک آن رفتم ، ملائکه هم مانعم نشدند، مقدارى از آن خوردم. ⚡️آدم علیه السلام هم با حوا به راه افتاد، رفتند و از آن میوه خوردند! ⚫️بعد از خوردن از آن درخت،ناگهان لباسهاى بهشتى از بدنشان ریخت و عورت ها و بدنهاى آنها تا آن موقع مخفى و پوشیده بود ناگهان ظاهر شد. 🔴ایشان در میان بهشت و جمع فرشتگان لخت و عریان شدند، حیران و سرگردان ماندند. وقتى لباسهاى بهشتى و آن تاج کرامت از اندامشان فرو ریخت و خود را در جمع ملائکه عریان دیدند، ☘ بلافاصله خود را به میان درختان رساندند و از برگ هاى درختان براى پوشیدن اندام کمک مى گرفتند ولى برگ ها هم اطاعت نمى کردند و از بدنشان پرواز مى نمودند و باز عریان مى ماندند. ✳️با استیصال گفتند: خدایا! ما بر نفس خودمان ظلم کردیم اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود. ❤️خداوند به آنها خطاب کرد و گفت : مگر من شما را از خوردن میوه آن درخت منع نکردم ؟ مگر به شما نگفتم که شیطان دشمن آشکار و سرسخت شما است . چرا فرمان من را اطاعت نکردید و فریب آن ملعون را خوردید؟... ✍ادامه دارد... 📘اقتباس از سوره اعراف و سوره حجر و تفسیر نمونه ، برهان ، ج 2 ذیل آیات مربوط به داستان آدم علیه السلام ، شرح نهج البلاغه خوئى ، ج 2، ص 63. 💢 امــامــ زمــانےام³¹³ http://eitaa.com/joinchat/2540961811Ca7d833ccce