. عموی غریب من نمونده براش سپاه بذار عمه جون منم برم سمت قتلگاه عمو جون رمق نداره دیگه بی حاله توی قتلگاه چه ازدحام و جنجاله شمر بی حیا با خنجر توی گوداله میخوام برم تا فداشم من کشته کربلاشم سخته عموم تنها باشه وقتی که من زنده باشم خیلی غریبی عموجان بذار مقتلم بشه کنار عموی من شبیه طفل رباب جداشه گلوی من روی سینه ی عمو سرم جدا میشه بعد ازین حمله به سمت خیمه ها میشه تن من پامال سم مرکبا میشه وای از جفا و جسارت وای از خیمه ها و غارت از روی نیزه می بینم ناموسمو در اسارت خیلی غریبی عموجان .👇