. یکی دستور میداد غارتش کنید خواهرش داد میزد راحتش کنید دافع البلایا سنان سیلی میزنه به کعبه الرزایا دافع البلایا غریب گیر آوردنش ، چه کار کنم خدایا خون تو شد مباح زخمی      بی پناه دسته جمعی باهم میزدن شدید یه نفر میگفتش جایزم بدید حرف‌ بد شنیدم گشتم ولی دور و برم یه محرمم ندیدم حرف بد شنیدم به سختی نیزه از تنه برادرم کشیدم کشته بی گناه  زخمی  بی پناه ✍ .👇