. امشب مگه مهمون نداری درهمی سامون نداری من خیزرون خوردم عزیزم تو چی شده دندون نداری غصه خوردی مثل شمع آب شدی اضطراب کشیدی بی‌تاب شدی هر دفعه چشات می‌خواست خواب بره داد زدن سر تو بد خواب شدی چه موهایی سفید کردی یه روزه با آتیش دلت عالم میسوزه لباست پاره شد غصت نباشه میگم عمه برات چادر بدوزه سعی کن از خاک باباتو برداری برگشتم من امشب بابا داری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دورو بر ما ازدحامه،رو سرم آتیش بامه گوشواره‌های یادگاری،تو گوش دخترای شامه بَده طفلی دست به دیوار بره پابرهنه بین انظار بره بده واسه ی یه پرده نشین با لباس پاره بازار بره زجر که آرزو رو از من گرفت گل سر نه مورو از من گرفت نمیدونم چراسیلی که زد سراغ عمو رو از من گرفت می‌بردم اسمتو سیلی می‌خوردم میزد اما باز اسمت رو میبردم سه ساله کشتنش زحمت نمیخواست نمیزد باز من از دوریت می‌مردم چهل منزل دست قاتل بودی برگشتی حیف ای کاش کامل بودی 👇