. تا زیارتنامه شد آغاز، غم پایان گرفت دردِ دوری،باسلامی نسخه‌ی درمان گرفت من گِلی بودم بدون روح،در خاک نجف تا نسیمی ازحرم آمدوجودم جان گرفت ابرها از آسمانِ شهر تو رد می‌شدند خورد،برقِ گنبدت برچشمشان،باران گرفت هیبتِ ایوان طلایت آنقدَر محوم نمود تا زبانم بند آمد ذکرِ «یا ایوان» گرفت یک عروسِ حیدری دیدم که از صحن نجف خاک را برداشت و با آن حنابندان گرفت خواستم تا بهترین مدحِ تو را از بر شوم زائری درصحن،ختم سوره‌ی انسان گرفت تا خداوندِ قلم یک سطر،در شان تو گفت از امینی الغدیر،از شاعران دیوان گرفت جایگاه دشمنان توست،قعرِ چاهِ ویل تازه خیلی هم خدا برحالشان آسان گرفت مسجدی که «اَشْهَدُ اَنَّ عَلی» را قطع کرد باید اصلا گنبد و گلدسته را از آن گرفت داریوش وکوروش و این داستانها، بگذریم کشور ما اعتبار از حضرت سلمان گرفت : ♥️ بین حیدر با خدا حائل شده یک تار مو آن هم از مویِ پریشانِ علی افتاده است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .