.
#امام_حسین
شعر فلسفه قیام
ماجرای کربلا ، لبریز از رنج و غم است
غصه های مردی از، جنس علیِ اعلم است
دروجود نازنینش ، عالمی از درد بود
در مقابل ، دشمنی بی غیرت و نامرد بود
دید دین حق شده بازیچه ی دست ددان
خم نکرده سر ، به پیش دیده ی نامردمان
در ورای دین جنایت بود و ظلمی آشکار
طاقتی دیگر نمانده بر عزیز کردگار
بیعتی می خواست ازاو زاده سفیان یزید
قصد جان پور حیدر را نموده آن پلید
بیشماری نامه آوردند مردم نزد او
زاده ی زهرا گرفته دین و دنیامان عدو
رفته کوفه مسلم از سوی شه آزادگان
سر به دارش کرده دشمن پیش چشم کوفیان
باخموشی و سکوت مردم دون و ذلیل
جان به جانان داده مظلومانه فرزند عقیل
موسم حج بود و آقا بازنان و کودکان
درجوار کعبه با یارانی از پیر و جوان
حرمت بیت خدا بوده برایش محترم
با دلی شیدا ، شتابان ، ترک بنموده حرم
کعبه را کرده رها و آمده درکربلا
در همان جایی که بوده وعده گاهش با خدا
روز عاشورا ،تمام هستی اش کرده فدا
تا که جاویدان بماند دین جدش مصطفا
نور چشم فاطمه بوده در آن صحرا غریب
کاش می بودم در آن دشت بلا مثل حبیب
بانک هل من ناصرش پیچیده درگوش زمان
اشک غم جاری بود از دیده ی صاحب زمان
مظهر آزادگی ، دلداد گی گشته حسین
بهترین محبوب حق در بندگی گشته حسین
تا قیامت نهضت خونین او پاینده است
روشنی راه هر آزاده و ، تابنده است
هر محرم ازغمش برسینه و سر می زنم
تا که جان دارم دم از فرزند حیدر می زنم
مرثیه ها خوانده «سید» در عزایت یاحسین
بگذر از جرم و گناهانش نبی را نور عین
#سید_حسین_همایونی
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#محرم ۱۴۰۰
.