. ‍ مجتبی_علیه‌السلام ✍ آخر یه روز شیعه برات حرم می‌سازه حرم برای تو شه کرم می‌سازه آخر برات یه گند طلا می‌سازیم شبیه گنبد امام رضا می‌سازیم سر مزارت ضریح طلا می‌سازیم مثل ضریح شش گوشه بهش می‌نازیم سقّاخونه بنا کنیم با شور و احساس سر قبر امّ بنین مادر عباس دخیل می‌بندیم و می‌گیم بر تو اسیریم حسن حسن می‌گیم واز عشقت می‌میریم آقا میاد و میگیره تقاص زهرا بقیع تو آباد میشه به جان مولا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» ............................ . ای‌شأنت ازدل،درکت از ادراک‌بالاتر باید کجا پر زد؟ کجا از خاک بالاتر حس‌می‌‌کندانسان‌کجا آغوش باران را از عطر خاکِ مرقدی نمناک بالاتر سنگی برای قبر گُل از عشق روشن تر؟ از اشک چشم عاشقان حکاک بالاتر؟ ای زائران خسته دنبال چه می گردید گلدسته از آهِ گریبان چاک بالاتر؟ ای کوه تا کی صبر باید کرد بر غربت؟ من پاسخی می خواهم از پژواک بالاتر قبر کسی از خاک بالاتر نیامد که قدرش یقینا بوده از «لولاک»بالاتر! من‌هرچه‌می‌گویی‌همانم‌هرچه‌می‌گویی آدم نه ٬ خاک پا نه ٬ از خاشاک بالاتر؟! اما‌شمارا‌دوست دارم دوست دارم دوست از هرکس و ‌هر چیز در افلاک بالاتر