.
#مادر
#ترحیم_خوانی
صدای دلکشت مادر چرادیگر نمی آید
شب هجران پردردت عزیزم سرنمی آید
کجا دنبال عطرتو بگردم ای گل یاسم
که عطر ناب گیسوی توای مادر نمی آید
نشستم گوشه ای تنها شده عکست انیس من
صدایم کن شکیبایی زقلبم بر نمی آید
بکش آهسته برمویم تودستی نازنین مادر
مگر مادر به تسکین دل دختر نمی آید؟؟؟
نشسته زخمی ازداغت به قلبم زارونالانم
طبیبی جز غمت مادر براین مضطر نمی آید
بیا واکن لبانت رابه لبخندی تماشایی
که مهمانی بجزماتم دگرازدر نمی آید
نمیدانم کجا جویم توراای راحت جانم
به دورازروی ماه تو به شب اختر نمی آید
ببین محتاج آغوشم بغل کن طفل پیرت را
که خواب ازمن گریزان وبه چشم تر نمی آید
#س_احمدوند
#سکینه_احمدوند
....................
.
دیدار گل رویت تکرار نخواهد شد
درخوابی و چشمانت بیدار نخواهدشد
رفتی و دلم پوسید درکنج قفس مادر
زخمی شده قلب خون تیمار نخواهدشد
آنقدر پریشانم در داغ تو هرلحظه
این درد گرانم را انکار نخواهدشد
بوی خوش گیسویت ازچادر گلدارت
می آید ودل مست وهوشیار نخواهد شد
مادر گل زیبایم دلتنگ توام هرشب
دانم که نصیب من دیدار نخواهد شد
خاموش شده مادر فانوس دلم بی تو
بی تو شب جان هرگز پربار نخواهد شد
آیم به سراغ تو با شاخه گل یاسی
جز قبرتو باقلبم کَس یار نخواهد شد
#س_احمدوند
.....................
.
خون میچکد از چشمم مادر که غمین باشد
وقتی که دلش خسته نالان و حزین باشد
انگار گره خورده دردش به شب یلدا
ای کاش که درمانش با خنده قرین باشد
چشمان پر ازمهرش بی نور شده امشب
پایان غم و دردش دانم که همین باشد
سخت است خدای من این صحنه به خود دیدن
مرگ آید و هرلحظه درفکر کمین باشد
اشکم شده دریا و گنگم چه کنم یارب؟؟
خواهی که شوم راضی، اوضاع چنین باشد
بر جسم پرازدرد مادر کفن ای وایم
میرفت که مادر هم مهمان زمین باشد
رفت از برمن مادر میسوزم و میبارم
حالا به دل سنگی نامش چو نگین باشد
بسیار ستم دیده این مادر دردانه
خواهم زخدا جایش فردوس برین باشد
#سکینه_احمدوند
....................
.
یک ساله شده قاتلم این درد جدایی
هردم به فغان مویه کنان تاتو بیایی
فریاد زنم بر سر هرکوچه وبازار
مادر نفسم روح وتنم گو که کجایی؟؟
قلبم پرماتم شده از لحظه ی مرگت
دل شیشه شد و داغ تو سنگی وبلایی
مادر بغلم کن تک وتنها و ملولم
خوشحال کن این دخترکت را به دعایی
ای شاه دل غمزده ای مادر خوبم
با اشک روان آمدم و قصد گدایی
لبخند بزن نرگس خوش بوی وجودم
شاید برسد این دل غمگین به نوایی
زخمی شده ام ازغم هجران تو هردم
مادر برسان برتن رنجیده دوایی
سوگند به خاک کف پاهای توسوگند
آخر تو پرسدیدنی بعد خدایی
دانم که میان قبری و خانه ی خاموش
آهسته بگو ازمن غمدیده رضایی؟؟
ازخاک مزار تو کشم سرمه به چشمم
چون زائر سقا و شه کرب وبلایی
#س_احمدوند✍
.