. ◾یک منبر روضه ◾شب جمعه در کربلای معلی حرمت قبله‌ی دلهاست اباعبدالله دل ما غرق تمناست اباعبدالله یاد این مصرع فرخنده فتادم گفتم (چقدر نام تو زیباست اباعبدالله) نیمه‌شب،درحرمت،روضه‌ی‌اکبرخواندم مستمع حضرت زهراست اباعبدالله یاد لعل لب خشکیده‌ نمودم دیدم اشک در دیده‌ی سقاست اباعبدالله علقمه رفتم و دیدم حرم عباسَت تشنه لب یکه و تنهاست اباعبدالله مشک‌بی‌آب‌خجالت‌زده‌ی‌ سقا بود شرم بر چهره‌ی دریاست اباعبدالله تا تو رفتی ز پی‌ت زینب نالان آمد خواهرت در دل صحراست اباعبدالله (مادرت گفت بُنَّیَ دل ما ریخت بهم) گریه کن مهدی زهراست اباعبدالله نقش لبهای همه در حرمت بود...حسین (چقدر نام تو زیباست اباعبدالله) گشته‌ای قاری قرآن به روی نیزه ببین پای نی زینب کبراست اباعبدالله بوریا گشته کفن تا به تن گلگونت پرچم ذکر تو بالاست اباعبدالله حُّرِ درگاه تو هم منصب شاهی دارد نوکرت بر همه آقاست اباعبدالله مصرع (داخل پرانتز) از شاعر گرامی قاسم نعمتی است