. داره میسوزه در ، گیر افتاده توو هُرم شعله ها ، زندگیه حیدر خونابه روو   زمین  هِی میریزه ، از پهلوی مادر داره میسوزه در بدجور لگد خورده ،ضربه ی محکم و سنگین پا ، گلشو پژدمرده بال و پرش  تَرک  خورده مسمار ، چی سرش آورده بدجور لگد خورده یه عده بی حیا همش توو رفت و آمدن افتاده غرق خون به زیر دست و پا یه زن با بار شیشه پشت در نقش زمین شده خونه و زندگیه حیدرو بِهم زدن شکسته دنده و : پهلوی مادرم میباره درد وغم : از روی مادرم مظلومه مادرم --------------------- چادر و معجر سوخت، بانوی پا به ماه پیش چشم ، یه عده کافر سوخت حرارت اون  قَده  بالا بود که ، همه ی پیکر سوخت چادر و معجر سوخت راه نفس سد شد، ریخته بودن توو خونه نامردا ، حال حسین بَد شد یه گوشه مجتبی دق کرد وقتی ، ضربه ها ممتد شد راه نفس سَد شد همه میخندیدن به حال و روز مرتضی مادر و میزدن با ضرب تازیوونه ها یکی برای یاری و کمک نیومدِش به اشک چشم مجتبی نکردن اعتنا بشکنه پای اون: کسی که زد لگد همونکه بی هوا : مادر ما رو زد   مظلومه مادرم -------------------- قنفذ جفا کردش همراه اون مغیره با غلاف ،  عُقدشو وا کردش دستای ما درو از دستای ، مولا جدا کردش قنفذ جفا کردش کرده ورم بازوو میچکه روو زمین خونابه از ، زخمای توو پهلوو سیاهی و کبوودی ها مونده ، روو صورت و ابروو کرده ورم بازو حرومیا دستای مولارو که بستن و اون دو نفر بازوی مادرو شکستن و خدا الهی نگذره از اون چهل نفر توو کوچه ها غرور حیدرو شکستن چقد بلا کشید: مادر قد کمون باتن غرق خون: دیگه نداشت توون مظلومه مادرم ----------------- .👇