امام حسین ع
. بریم کوفه ببینیم چه خبره دل مسلم پر از عشقه حسینه که واسه کشتنش دعوای نیزه است {آخه دورشو گرفتن بذار قبلش برات بگم همچین که ریختن دور خونه طوعه و خونرو محاصره کردن یکی داد زد بیرون بیا اکه نیای خودمون میریزیم و خونرو آتیش میزنیم همچین که طوعه صداشون شنید اومد بره درو باز کنه سریع مسلم دوئید اومد خانم تو نمیخای بری اینا همه مرد هستن تو بری اذیت میکنن جسارت میکنن یه وقت یه حرفی میزنن شما نرو}} یادم نمیرود که همه داد میزدند طوری بزن که علی بی پسر شود سرم رو شکستن فدا سرت اینا نقشه دارن برا سرت میترسم که رو نیزه ها سرت قرآن بخونه میترسم بازم مثل مادرت یه دستی بلند شه رو دحترت همه ترسم از اینه خواهرت غریب بمونه فرقی نمیکنه تو کوفه مرد و زن دیدم با این چشام اینا غریب کشن گودال میکنن بدجور میزنن حتی زن هاشونم از دور میزنن یه گودال برا کندن و زدن یه عده میخندیدن و زدن غریب گیرم آوردن و زدن فکر تو بودم همه دور گودال نشستن و زدن دندونم رو شکستنو توی کوچه دستم رو بستنو فکر تو بودم من نایبت بودم اینجوری میزنن موندم که با خودت میخوان چکار کنن سیلی که میزدن از پا می افتادم یاد مدینه و زهرا میوفتادم خودم که گرفتار و بی کسم ولی من برای تو دلواپسم میدونم به دیدار نمیرسم خدا نگهدار تو سینه ام پر از حسرت توعه همه گریه ام از غربت توعه همه جا فقط صحبت توعه تو کوچه بازار حرف از ثوابه عو پاداشو جایزه فتوا رسیده که قتل تو جایزه با دخترات میای اینا تا فهمیدن {{خاک بر دهانم}} تو خونه ها دارن قول کنیز میدن هرچی ناله داری آزاد کن بگو حسین.... .