1⃣ درباره یادداشت بازنشرشده توسط آقای میثم مطیعی (بخش اول)
📝 یادداشتی را آقای میثم مطیعی از آقای کاظمی (استاد دانشگاه امام صادق ‹ع›) در مورد نماهنگهای موسیقی منتشر کرده است که اشکالات فنی به آن وارد است.
ایشان میفرماید: "موسیقی چه بهنحو مطلق، حرام باشد و چه تنها برخی از انواع آن، هیچگاه مورد تجویز فقهای شیعه نبوده است. فقیهی یافت نمیشود که موسیقی را خصوصاً برای تبلیغ دین، تجویز کرده باشد/ شاهد هم فرمایش امام خمینی است: "موسیقی از اموری است که انسان را از جِدّ بیرون میبرد به یک مطلب هَزل/ حال، خواندن این موسیقیها میان دهها دختر تازهبالغ و یا نوجوان را به آن اضافه کنیم"
✍ مسأله موسیقی، مورد اختلاف بین فقهاست و حتی کسی مثل مقدس اردبیلی، که بزرگان در کتب تخصصی و اجتهادی فقه از او به عنوان محقق یاد می کنند، به صراحت میگوید دلیل قطعی برای حرمت آوازه خوانی وجود ندارد.
مغالطه نخست: با چشمپوشی از این بحث و پذیرش مبنای حرمت، این قسمت کاملاً مغالطه و مصادره به مطلوب است. ایشان میفرماید موسیقی حلال را هم فقها برای تبلیغ تجویز نکردند درحالیکه این مسئله در حوزه مسئولیتهای فقیه نیست (بهعبارت علمی: ورود به موضوعات عرفی، شأن فقیه نیست).
گوشی همراه، میکروفن، طبل، سنج، زنجیر و یا هر وسیلهای که در هیئات برای تبلیغ استفاده میشود، هیچکدام توسط فقها تجویز نشده، ولی شما و دیگران از آنها استفاده میکنید و اگر استفاده از وسیله و یا ابزاری در تبلیغ دین، متوقف به تجویز فقها باشد، بنابراین شما نباید سینهزنی به سبکهای دشتی، شور، واحد و… انجام دهید؛ چون فقها تجویز نکردند و اساساً اینجا در محدوده اختیارات فقیه نیست تا عدم تجویز او موجب ممنوعیت چیزی شود. شأن فقیه، بیان حکم است؛ نه ورود به موضوعات عرفی و اگر هم جایی ورود کند بهاصطلاح علمی، ورود او «بما هو فقیه» نبوده، بلکه «بما هو عرف» بوده است و تبعیت از فقیه در موضوعات عرفی، واجب نیست؛ چون او در موضوعات، مثل ما است و از این حیث، تفاوتی با ما ندارد و این از نوع موضوعات مستنبط هم نیست که در شأن فقیه باشد.
مغالطه دوم: اینکه کلام مرحوم امام را که ناظر به موسیقی حرام است، دلیل برای عدم استفاده موسیقی حلال ذکر کردهاید! هیچ فقیهی نمیتواند بگوید که استفاده از فلانمسئلهٔ حلال، موجب عدم رشد شماست. منظور امام خمینی از آن جمله، «موسیقی حرام» است، نه «موسیقی حلال». پس اولاً: عدم تجویز فقیه در موضوعات عرفی، موجب حرمت چیزی نمیشود؛ ثانیاً: کلمات امام در منع از موسیقی، ناظر به موسیقی حرام است.
.
2⃣ درباره یادداشت بازنشرشده توسط آقای میثم مطیعی (بخش دوم)
→آقای صادقی در بخش دوم مینویسد: "این نسل، اگر در خانواده مذهبی است که تا چندی پیش این خانواده، موسیقیمحور نبود/ اما اکنون با حجم زیاد تولیدات نماهنگهای مذهبی، موسیقیمحور شده است. پس برای این خانوادهها، نتیجه این تولیدات، جایگزینشدن موسیقی بهجای مداحی است/ و اگر مخاطب، خانوادههای غیرمذهبی است که اصلاً مشکل ایشان در دریافت پیامهای مذهبی، با موسیقی، حل نخواهد شد. این تولیدات تنها خانوادههای مذهبی را نسبت به این مقوله غیر مقرب سست میکند."
✍ متأسفانه در این قسمت هم احتمالاً بهصورت ناخواسته، باز از تکنیک مغالطه استفاده شد!
برادر گرامی! شما نماهنگهای مذهبی را یا از نوع «موسیقی حلال میدانید و یا از نوع «موسیقی حرام». اگر از نوع حرام میدانید که دیگر نیازی به این استدلالها نیست؛ اما اگر حلال میدانید، دیگر نباید نگران آینده هیأتها و تبعات آن باشید؛ چون امر حلال در شریعت ما، تبعات منفی ندارد و اتفاقاً باید خوشحال باشید که در هیأتها از یک امر حلال، جهت تنوعبخشی استفاده میشود.
اشتباه دیگر شما ایناست که تصور میکنید تا پیشاز این، هیچیک از خانوادههای مذهبی، موسیقی گوش نکرده بودند و یکهویی در این مقطع زمانی با این نماهنگهای جدید مذهبی، اهل موسیقی شدهاند؛ که باید عرض شود شما امروز کمتر کسی را پیدا میکنید که موسیقی گوش نکند. وقتی همه جامعه امروز اهل شنیدن رادیو و دیدن تلویزیون و دنبالکردن فضای مجازی هستند، طبعاً همه اهل شنیدن موسیقی هم هستند و اتفاقاً جایگزینشدن نماهنگهای مذهبی موجب میشود در کنار آن موسیقیها این نوع موسیقی را هم بشنوند و کمی تعدیل صورت گیرد.
شما فرض را بر این گرفتهاید که اگر خانوادههای مذهبی نماهنگ گوش نکنند، همه فرزندانشان، صرفاً مناجات حاجمنصور گوش میکنند! نه برادر عزیزم! اگر قدری بیشتر با اهالی و خانوادههای مختلف جامعه محشور شوید، میبینید که متأسفانه فرزندان اقشار مذهبیِ ما هم مبتلا به موسیقیهای رپ، راک و پاپ هستند و تازه متوجه مقدار زیاد فاصلهٔ درک و تلقیِ امثال ما، نسبت به واقعیتهای خانوادههای جامعه خودمان خواهید شد و احتمالاً دیگر با پیشفرضهای ناصحیح، به تحلیل اجتماعیِ دور از وا