. 📃 توشه‌اش را گرفت از جبریل 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) توشه‌اش را گرفت از جبریل بود خوشحال، نوبتش شده است بعد عمری دعا و سجده و ذکر دیدن شاه، قسمتش شده است توشه‌اش را گرفت از جبریل بود غرق دعا و ذکر و ثنا گفت جبریل: این امانت را می‌رسانی به شاه کرب‌وبلا پر گشود این ملک به‌سوی حسین داشت در ذهن خود سوالاتی که چه چیزی گرفتم از جبریل؟ چه پیامی؟ چه احتجاجاتی؟ تا به کرب‌وبلا رسید ملک قبل رفتن به محضر ارباب رفت تا علقمه، سلام دهد به علمدار لشکر ارباب السّلام علیک یا سقّا السّلام علیک یا ساقی ای فدای دو دست مقطوعت با تو گویم حدیث مشتاقی بعد عرض ادب به حضرت ماه رفت سمت حریم خون خدا باورش هم نبود این‌که شده هم‌نشین و مقیم خون خدا السّلام علیک ثارالله السّلام علیک یا عطشان رحمت‌الله واسعه! سلام السّلام علیک مولا جان با ادب گفت: ای کسی‌که هست سر و جانم به دستتان آقا گفته جبریل این امانت را برسانم به دستتان آقا پر از نامه بود بار ملک نامه‌ها را حسین، وا می‌کرد باز امّا نکرد بعضی را بوسه‌ای می‌زد و سوا می‌کرد با ادب گفت: جان فدای شما چیست این نامه‌ها که می‌بینم گفت ارباب: ای ملک! این‌ها نامه‌هایی است از محبّینم بعضی از نامه‌ها که بوسیدم حاجت شیعیان ایران است برو مشهد؛ بده امام رضا کار ایران به دست سلطان است هرچه دارند از رضا دارند شاه ایرانیان، امام‌ رضاست الحق ایرانیان وفادارند همه‌ی جانشان، امام رضاست ملک از شوق، پر در آورد و بال زد تا حریم حضرت عشق رفت مشهد به خدمت سلطان محضر قدسی ولایت عشق السّلام علیک امام غریب السّلام علیک یا سلطان السّلام علیک امام رئوف السّلام علیک مولا جان نامه‌ها را سپرد دست امام درهم آورد؛ نامه‌ی همه بود درد دل‌های مردم ایران حرف آخر، قسم به فاطمه بود یا رضا! مادرم مریض شده یا رضا! دست همسرم تنگ است پسرم رفته مرز، سربازی همه دلشوره‌ام فقط جنگ است یا رضا! قسط دارم آخر ماه یا رضا! از تو خانه می‌خواهم پسری خواستگاری آمده است از تو آقا، نشانه می‌خواهم در سیاهی سرشلوغی‌ها یا رضا! از تو نور می‌خواهم این‌که مهدی ز یادمان نرود انتظار ظهور می‌خواهم دردی افتاده است در جانم که دوایش فقط به دست شماست سرطانی گرفته‌ام آقا که شفایش فقط به دست شماست یا رضا! شنبه امتحان دارم یا رضا! تیرماه کنکور است یا رضا! ماشینم خراب شده سرکارم به خانه‌ام دور است جرم من غیر عمد بود آقا سند شادی‌ام به دست شماست من که زندانی‌ام؛ امام رئوف! راه آزادی‌ام به دست شماست یا رضا! حاجتی است در دل من که ندارم توان گفتن آن تو خودت از خزانه‌ی غیبت راه حلّ غم مرا برسان یا رضا! مهربانی و خود تو داشتی از ازل هوای مرا دل من تنگ کفّ‌العباس است بزن امضای کربلای مرا نامه‌ها را یکی‌یکی می‌خواند همه را دانه‌دانه امضا کرد به یکی که رسید، گریان شد نامه را بست و نامه را وا کرد یا رضا! زخم لاعالج شده گلوی طفل شیرخواره‌ی من رنگ دیگر نمانده آقا جان به روی طفل شیرخواره‌ی من یا رضا! آب هم نمی‌نوشد آخرسر چه می‌شود طفلم چه جوابی به مادرش بدهم دارد از دست می‌رود طفلم نذر کردم، شفا بگیرد اگر روضه برپا کنم برای حسین شب هفتم شود علی اصغر پسرم را کنم فدای حسین به کسی رو نمی‌زنم چون‌که یار بی‌دستی‌ام امام رضاست من که ایرانی‌ام، چه غم دارم همه‌ی هستی‌ام، امام رضاست .👇