مهربانی گفتنی ها و شنیدنی ها در مهربانی، مهرورزی و گذشت آن پیشوای دوسرا بسیار است. روایت شده است: گروهی نزد امام میهمان بودند. خادم او غذای بریانی را روی اجاق آماده می کرد. وقتی که غذا را می آورد سیخهای آهنی از دستش رها شد و بر سر یکی از کودکان امام ریخت و او مُرد. امام در حالی که غلام متحیر و مضطرب بود، به او فرمود: «أَنتَ حرٌّ لِوَجهِ اللَّهِ تَعَالَی؛ تو آزادی برای خدای تعالی»؛ زیرا تو به عمد چنین کاری نکردی. سپس امام برخاست و به تجهیز و دفن فرزندش پرداخت.»