استیکر امام زمان عجل الله‌ تعالی فرجه الشریف
#از_او_بگوییم 💠عمو صلواتی (قسمت اول) 🔹آن روز حال خوشی نداشتم. از خانه زدم بیرون. سوار ماشین شدم و
. 💠 عمو صلواتی (قسمت دوم) 🔹حالا رسیده بودیم به مدرسه و بچه‌ها یکی یکی تشکر کنان با گفتن؛ عمو ممنون! عمو خدا خیرت بده! رفتند... به سمت خانه که می‌آمدم حس غریبی درونم موج می‌زد! 🔹احساسی شیرین داشتم و با خودم امروز و خاطره‌هایش را مرور کردم، خاطراتی که ابتدایش غمگینی مطلق بود و انتهایش شور و هیجانی غیر قابل وصف! تصمیمی عجیب گرفتم، فردا هم می‌آیم و دوباره با این بچه‌ها می‌رویم تا مدرسه و ….. و این خدمتگزاری را تا آخر سال ادامه خواهم داد. این کار خیلی خوب بود برای بچه‌هایی که احتمالا توان مالی بالایی نداشتند تا از وجود سرویس مدرسه بهره ببرند! و برای من که راه خدمتگزاری جدیدی یافته بودم و البته از همه مهمتر برای دل نازنین علیه السلام که تعدادی از فرزندانش از گزند و آسیب‌های اجتماعی و حوادث دور می‌شدند. فردا و فرداهای بعد این کار تکرار شد و دوستی من با بچه‌ها تبدیل شد به یک کلاس تربیتی و آموزشی بیست دقیقه‌ای درون ماشین! و ارتباطی قوی با خانواده‌هایشان. 🔹در این فاصله، بچه‌ها به مرور زمان با ائمه علیهم السلام و تعالیمشان بیشتر و بیشتر آشنا شدند و من هم شده بودم یک معلم مهربان! یک عموی دوست داشتنی! 🔹خانواده‌ی بچه ها از نذر من خبر دار شده بودند و گاهی با چند دانه شکلات و گاه با شیرینی و گاه با هدایایی ریز و کوچک، مراتب قدردانی شان را ابراز می‌کردند واز این که بچه‌ها و اولیا و مسئولین مدرسه پشت سر و پیش رو برایش دعایم می‌کردند و اسمم را گذاشته بودند “عمو صلواتی” به خودم می‌بالیدم! 🔹امروز که چند سال از نذر من می‌گذرد، من همان عمو صلواتی مهربانی هستم که دانش آموزان زیادی را با امام زمانشان آشنا نموده و افتخار می‌کنم به این مدال نوکری که ایشان مرحمت فرموده! و هر وقت بچه‌ها و اولیای خانه و مدرسه مرا می‌بینند برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام صلوات می‌فرستند و چه سعادتی از این بالاتر که آدم، دیگران را به یاد علیه السلام بیندازد.