جلوی آینه مشغول رو سریم بودم که با صداش، به طرفش برگشتم‌گفت:_تَرَک برداشت این آیینه. چرا اینقدر شرمندش می کنی؟ دست به سینه به چهار چوب در تکیه داده بود و با لبخند مرموزی به من نگاه می کرد. این فقط بلده تیکه بندازه. _ خوشکلی ذاتیه، اگه ادم ذاتا خوشکل باشه آینه خودش به حرف میاد. لازم نیس التماسش کنی. با حرص رو‌به این مرد مغرور لب زدم:_ آها، پس بخاطر همینه که این آینه ی بد بخت کلا لالمونی گرفته و حرف زدن یادش رفته، از بس خوشکل ندیده ابروهاش رو بالا داده بود و سعی می کرد جلوی خنده اش رو بگیره _خب... من مَردم... مرد که نباید خوشکل باشه... مرد باید جذاب باشه. http://eitaa.com/joinchat/3122266126Cb9813fca31