دکتر شریعتی تعبیری بس زیبا از استعمار دارد:
👈“… كاش قوي ميبودم و ميتوانستم در آن لحظهاي كه استعمارگر پشت فرمان ماشينش بسراغ ما آمد و گفت با اين مركبم شما را بهخانهتان ميرسانم و با اين زودتر به منزل ميرسيد منتظر چه هستيد ؟ با مشت آن را خرد ميكردم تا ديگر تكرار نكند، تا بداند كه شرق بيدار شده است، بداند كه شرقي ميفهمد كه ماشين او هرگز او را بخانه نخواهد رساند، او كه خانه را بر سر شرقي خراب كرده است، او كه شرق را پريشان و دردمند كرده است، او كه استقلال و امنيت شرق را پايمال كرده است، او كه اين سرزمين سركش و دلير و پهناوري را كه پر از نور خدا بود به بند كشيده است، شرق را به كجا خواهد رساند ؟ به كجا خواهد برد…”
“… استعمار وقتی میتواند به زندگیاش ادامه دهد و رشد کند که مردم بومی عمله تولیدش شوند و مصرف کننده کالایش…”
امروز آن ها تفاوتی نکرده اند تنها لباس مردمان زیر دست خود را شیک کرده اند و ردای چارپایانشان را رنگ و لعاب داده اند .
@khaketeshneh
محمد شهبازیان