کرانه باختری فلسطین توسط جهاد اسلامی سنی، در حال مشتعل شدن است.
حزب الله سوریه در حال تجهیز شدن است.
حزب الله عربستان،اردن در حال شکل گیری است.
حشد عراق به مانند حزب الله لبنان در حال نبرد با استعمار خارجی آمریکایی و استبداد جریانات داخلی است اما ریشه دار تر از تهدیدات شیعیان ضد مقاومتی است.
زینبییون پاکستان با نزدیک شدن به بدنه حاکمیت به عنوان جریان رسمی پاکستانی، سازمان خوبی پیدا کرده است.
فاطمییون افغانستان مانند حزب الله لبنان در مسیر تجربه مدیریتی به موازات فعالیت جهادی قرار گرفته است.
انصارالله یمن یک دولت مقاومت شده است البته با تهدیداتی از سوی القاعده یمن اما این جریان اصیل مردمی، هدیه الهی است برای منطقه ما...
حسینییون آذربایجان ساختارهایش و انسجامش تقویت شده است.
حماس و جهاد در غزه بازسازی تشکیلاتی شده اند.
حزب الله لبنان با رویکردی جدید بعد از سید شهید، استوار و هوشمندانه تر تصمیمات و رفتارهای سیاسی و نظامی بر اساس شرایط داخلی لبنان می گیرد.
کویت، شمال آفریقا، عمان و... هم در گسترش جغرافیای مقاومت سهم خود را پرداخت می کنند.
آیا با تروریست عثمانی، می توان خود را به جای جریان اصیل اخوانی جا زد و اهل سنت منطقه را در مقابل شیعه مقاومتی قرار داد؟
جریان استعمارساز وهابی با هزینه های نجومی سعودی ، نتوانست هویت شیعه را در میان اهل سنت تخریب کند حال جریان پوسیده نوعثمانی گری با توهمات دفاع از اهل سنت چگونه می تواند بدنه اخوانی منطقه را مخالف جبهه مقاومت هدایت کند؟؟؟
حاج قاسم با تکیه بر دکترین"امتی" امام ره و آقا جریان جبهه مقاومت را با دو بال شیعیان و سنی های جهان اسلام تشکیل داده است. با دکترین های قومی_فرقه ای وهابیت و عثمانی گری نه می توان بر مقدرات جهان اسلام مسلط شد و نه می توان بر قلوب مسلمانان نفوذ ایمانی کرد...
✍ پوریا طیبی