سه و نیم ساله بود... پیش از ظهر تاسوعا مادر روضه خانگی داشت ، مصطفی توی کوچه بازی می‌کرد... یکباره خبر آوردند که موتور سیکلت به مصطفی زده و کشته شده مادر رو به کتیبه حضرت ابوالفضل (ع) کرد و گفت: «مصطفی نذر شماست نگهش دارید من او را سرباز شما میکنم»... نذر مادر قبول شد ، ۲۵ سال بعد مصطفی صدرزاده ظهر تاسوعا در راه دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها به دیدار ارباب شتافت.... ┄┅•═༅𖣔✾‌🌺✾𖣔༅═•‏┅┄ مسجد امام جواد (ع) ، محله ایثار۵ صندوق الکترونیکی انتقادات و پیشنهادات https://gkite.ir/es/9424384 ┏━✨🌹✨🌸✨🌷✨🌸━┓    🍀https://eitaa.com/emamjavad_mosque🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨🌷✨🌸━┛