همسر شهید چیت‌سازیان: ایشان هیچ‌گاه ناامید نبود و همچنان به زندگی امیدوار بود. شجاعت، صبر، ایستادگی و اخلاصی که ایشان داشت و صداقتی که نسبت به دوستان و همرزمانش داشت، تأثیر به سزایی در شکل‌گیری شخصیت و رفتار این شهید بزرگوار داشت که همه این‌ موارد برای من درس زندگی بود. من شهید چیت‌سازیان آدمی بسیار سرسخت دیدم که تلاش می‌کرد برای خوب ماندن و خوب زندگی‌کردن. او همیشه می‌گفت: در این هفت سالی که در جبهه بودم، بهترین دوستانم شهید شدند و از کنارم رفتند و من چرا باید همچنان باقی مانده باشم؟! اخوی ایشان در حالی که چهار ماه در جبهه بود، زودتر از ایشان در سال 1366 به شهادت رسید و ایشان همیشه ناراحت بود که من چرا به خیل دوستان شهیدم نپیوسته‌ام! در یکی از شب‌هایی که شهید چیت‌سازیان از منطقه برگشته بودند، راز و نیازهایی داشتند در نمازشان و بسیار گریه کردند. در صبح روز بعد ایشان برایم تعریف کرد که خواب معاونش شهید مصیب مجیدی را دیده است.(شهید مجیدی پیش از ازدواج ما در عملیات والفجر 8 در شلمچه به شهادت رسید) این شهید بزرگوار بسیار روی راهکار اشک برای رسیدن به شهادت تأکید داشت و این راهکار را به شهید چیت‌سازیان نشان داده بود. در نهایت این تضرع و زاری در نمازهایشان و منقلب بودنشان و صحبت کردن خالصانه ایشان با خدا و همان راهکار اشک باعث شد که او هم به خیل دوستان شهیدش بپیوندد. کتاب گلستان یازدم ، «خاطرات خانم زهرا پناهی روا همسر شهید چیت‌سازیان از یک سال و هشت ماه زندگی مشترک با این شهید بزرگوار» @emamjavad_mosque