🍃 چشم خدا وقتی عاشقانه‌هایم را علنی می‌کنم، عده‌ای به من خرده می‌گیرند و می‌گویند چرا با امام این قدر صمیمی حرف می‌زنی و شأنش را مراعات نمی‌کنی؟ من هم سکوت می‌کنم؛ اما مدتی که لب فرو می‌بندم و عاشقانه حرف نمی‌زنم، واژه‌ها در حنجره‌ام جمع می‌شوند و راه نفس را می‌بندند. آقا! می‌شود امشب به اندازۀ چند واژه، عاشقانه با تو سخن بگویم؟ عیبی که ندارد! دارد؟ محبوبم!‌ به خدا بگو روزی بوسۀ من از تو کی از آسمان می‌رسد؟ لبم خشکید از عطش بوسۀ تو! و بگو دستان سردم به گرمای گونه‌هایت محتاج است! کی اذن نوازشت از بالا می‌آید؟ می‌خواهم دستانم را روی گونه‌هایت بکشم تا جان بگیرند و مثل پتک بر سر دشمنانت فرود آیند. از عطش بوسه گفتم و از اشتیاق نوازش، امشب همین مرا بس باشد! قربان چشمان زیبایت! شبت بخیر چشم خدا! ╔═💎💫═══╗ @emamolasr ╚═══💫💎═╝