برش هایی از 📚کتاب پرواز بغداد - بهشت؛ مروری بر خاطرات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی کلام گوهربار حاج قاسم 💎💎💎👇👇👇 آداب حضور حاج قاسم تأکید زیادی به برگزاری جلسات عزاداری حضرت فاطمهسلام‌الله‌علیها داشت به‌طوری‌که منزل شخصی خود در کرمان را وقف عزاداری و ترویج سیرۀ آن حضرت کرده بود. در این ایام در هرجایی که بود دست از کار می‌شست و راهی کرمان می‌شد تا بساط روضه را فراهم کند. مقابل درب ورودی بیت‌الزهراسلام‌الله‌علیها می‌ایستاد، به عزاداران خوش‌آمد می‌گفت و... هنوز صدای حاج قاسم در مراسم فاطمیه سال گذشته در کرمان و در بیت‌الزهراسلام‌الله‌علیها در گوشم پیچیده است، حاجی شروع به سخنرانی کرد ناخودآگاه صدایش را ضبط کردم، هرچند وقت یک‌بار گوش می‌دادم و این روزها که نیست هرروز. حاج قاسم سال گذشته در توصیه به عزاداران فاطمی در بیت‌الزهراسلام‌الله‌علیها کرمان این‌گونه گفت: «مجلس حضرت زهراسلام‌الله‌علیها جای عمّه چطوره؟ عمو چطوره؟ همسایه چه‌کار کرده؟ چی‌چی خریدی؟ نیست. مجلس حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است. باید به آن دقّت کرد، باید احترام کرد، باید توجه کرد؛ همان‌جا که نشستی. همۀ اصرار من در برگزاری این مجلس این است که مجلس عبادت و عبودیت باشد. به‌همین دلیل باید به نماز اول وقت در این جلسات توجه شود، به همۀ موضوعاتی که در آن گفته می‌شود، توجه شود. من حریصم. من آنجا می‌نشینم و گوش می‌دهم. اینجا نشستید ذکری بگوئید، همان‌طور که نشستید و آرام‌آرام گوش می‌دهید ذکری را نذر کنید؛ برای یک‌چیزی، برای گرفتاری خودتان. اما حرف‌هایی که مربوط به جلسه عزاداری حضرت زهراسلام‌الله‌علیها نیست، مربوط به مجلس و جلسه عبادت نیست، نباید در این جلسه گفته شود. بگذارید برای وقت دیگری. از این جلسه که بیرون رفتید وقت فراوان است، تماس بگیرید با همدیگر صحبت کنید، حرف بزنید، احوال‌پرسی کنید. هم مستحب است هم لازم و ضروری؛ اما نه در این جلسه. این جلسه، جلسه گوش دادن است. این جلسه، جلسه توجه کردن، تفکر کردن و ذکر گفتن است.» مجالس اهل‌بیت‌علیهم‌السلام، مجالس ذکر، مناجات، وعظ، توسل جستن به آل‌الله و شناخت خود و مبارزه با نفس است. مسئول هیئت بیت‌الزهراسلام‌الله‌علیها تعریف می‌کرد: «سال قبل که حاجی به‌دلیل مشغله‌های کاری برخلاف هرسال کمی دیرتر به کرمان رسید از مسئولین هیئت میزان پیشرفت کارها را جویا شد، وقتی مطمئن شد که کارها به‌خوبی انجام شده است از آن‌ها خواست تا اگر کاری روی زمین‌مانده است، انجام دهند. گفت: «بروید کارها را پیگیری کنید و خودش نیز رفت.» لحظاتی گذشت، من به‌سمت سرویس‌های بهداشتی رفتم. در کمال ناباوری صحنه‌ای دیدم که تعجّبم را برانگیخت. حاج قاسم پاچه‌های شلوارش را بالا زده بود و در حال نظافت سرویس‌های بهداشتی بود. گفتم: «حاجی چرا شما؟!» او به‌درستی آموخته بود که برای رسیدن به خدا در این جلسات باید به مبارزه با نفس رفت و نفس اماره را به غُل و زنجیر کشید تا به خدا رسید. به دوستانش گفته بود این آخرین جلسات روضه‌ای است که توفیق حضور در آن دارم و سال بعد در ایام فاطمیه دیگر من در بین شما نیستم. امسال که جلسات روضۀ حضرت زهراسلام‌الله‌علیها برپا شده بود عکس حاجی بر درودیوار جلسه نقش بسته بود و جای او در بین عزاداران فاطمی واقعاً خالی بود.