#حضرت_مادر
#حضرت_زهرا
#کرامات_معجزات
🥀
نجات از مرگ با توسل به حضرت🥀
شخصی مبلغ ۵۰۰۰ تومان از خزانه شاه سلیمان قرض کرده بود و میگفت : من سندی معین به خزانه دار سپردم که در وقت معین آن مبلغ را پس بدهم چون وقتی رسید به هر صورت بود مبلغ را فراهم کرده به خزانه دار دادم ولی سندی که من به ایشان داده بودم حاضر نبود ، قبضی از آن هم گرفتم تا مدرک باشد که آن مبلغ را پرداخت کنم .
مدتی گذشت و خزانهدار مرد و دیگری به جای او منصوب گردید بعد از چند روز سند مرا بیرون آورده مرا خواستند و گفتند : ۵۰۰۰ تومان را بده. گفتم : پرداخته ام و رسید گرفتم. گفتند :یا باید قبض را بیاوری یا مبلغ را بپردازی.
به خانه رفتم و هرچه وسایل را زیر و رو کردم اثری از قبض نیافتم یک هفته جستجو کردم تا ناامید شدم هفته بعد مأموران سختی برای من قرار دادند و من آن هفته را نیز مهلت خواستم و همه جا را گشتم خانه همسایگان و هر جا که کوچکترین احتمال میدادم ، در هفته سوم ماموران تهدید کردند که اگر یک هفته دیگر پیدا نشد تو را به قتل میرسانیم!!
وقتی هفته سوم تمام شد و ماموران حکومت من را برداشتند و به طرف چهارسوق بازار بردند که یا مبلغ را بپردازم یا قبض را وگرنه مرا هلاک کنند و من قادر به پرداخت آن پول نبودم از همه جا ناامید شده به حضرت صدیقه طاهره متوسل شدم ، در راه چون معتاد به مواد افیونی بودم بسیار افسرده و بی حال شدم ناچار به در دکانی رفتم و مقداری مواد خریدم و مغازه دار آن را در میان کاغذی پیچید و به من داد من آن را برداشتم و در راه که میرفتیم مواد را خوردم و کاغذ را انداختم ، آن کاغذ چون اثر مواد بر آن بود به لباس من چسبید ، دو سه دفعه آن را حرکت دادم اما جدا نشد ، بالاخره کاغذ را از لباس جدا کردم خواستم کاغذ را به دور اندازم اما دیدم مهر دولتی بر آن است بیشتر دقت کردم متوجه شدم همان کاغذی است که سه هفته است در جستجوی آن هستم.
چنان شادی و خوشحالی به من دست داد که دیگر نمی توانستم راه بروم ، شکر خدا را به جای آوردم و قبض را به آنها دادم و به برکت توسل به حضرت زهرا نجات پیدا کردم.
📚ریاحین الشریعه ، ج ۲ ، ص۱۶۶ به نقل از خزائن مرحوم نراقی
❀[
@EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄