مقاله📃
ادامه.....
پس از پیروزی مشروطه خواهان و فروکش تلاطم های منجر به سقوط استبداد صغیر و تثبیت انقلاب؛ ظهور و بروز حاکمیت روشنفکری از۱۲۸۴ تا تعیّن رسمی آن در ۱۳۰۴، شکل عریانی از واردات فرم و محتوای مدرنیته در برابر ظرفیت های بومی بود. در اینجا شیخ فضل الله بر دار می رود و میان غوغای جنگ اول جهانی نهضت جنگ، که عنوان نخستین جمهوری آسیا آنهم مبتنی بر فقه جعفری را بدوش می کشد شکست می خورد. ستار خان و باقر خوان هم بر اثر حواشی پسا مشروطه دوم خونشان پایمال می گردد. امثال مدرس نیز که باز مانده جریان بازنده عدالت خانه بودند نیز در برابر طوفان رضا خانی به کمترین هزینه از سر راه منورالفکران و بیگانه استعمارگر کنار گذاشته می شوند. درد اصلی هنگامی است که با نوای بی پرده کنار گذاشتن دین، هیچ شکل منسجمی چون نهضت عدالت خانه نیست که مقابل تقلید بی قید از غرب صف آرایی کند که بالعکس، چنان تشتت در صفوف جریان های وطنی موج می زد که کوچک ترین اظهار مخالفت با این شبه تحولات از تفکیک قوای مونتسکیو تا قانون کشف حجاب با سرکوبی فرای تصور، از طرف استبداد متجددین پاسخ خود را دریافت می دارد. بدین ترتیب مدرنیزاسیون؛ پروژه بی رقیب حیات نوین ایران بریده از خویشتن با قوت هر چه تمام تر در میدان تکوین امر مدرن یکه تازی می کرد.
#ما_و_نقش_آفرینی_در_روند_امر_مدرن (۱۰)
@enegasht_ir