بهار که میرسید، خونه ما پر از نوبرونههای سبز و قرمز میشد.
هر سری بابابزرگ با یه پلاستیک میوهی تازه میومد، چهارزانو میشست جلوم و یه دستی به ریش همرنگ دندونهاش میکشید و میگفت: "نوبرونه یعنی هنوز زندهایم، یعنی هنوز طبیعت هست و برمیگرده. "
سالهای زیادی گذشته؛
دیگه خبری از بابابزرگ نیست،
به نوبرونه ها نگاه میکنم و یه دستی روی ریش همرنگ موهام میکشم؛ نوبرونه یعنی برگشت طبیعت!
https://eitaa.com/erteash_servatttt
─┅─═ঊঈ🍃🌼🍃ঊঈ═─┅─