🔺
چرا این جهان پس از پایان جنگ غزه دیگر آن جهان سابق نخواهد بود؟
#بخش_اول
"استفان والت" نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل، در نشریه آمریکایی «فارن پالیسی» نوشت: آیا جنگ اخیر غزه، پیامدهای گستردهای خواهد داشت؟ به عنوان یک قاعده، من فکر میکنم که تحولات ژئوپلیتیکی نامطلوب معمولاً توسط انواع مختلفی از نیروهای متقابل، متعادل میشوند و رویدادها در بخش کوچکی از جهان، تأثیرات موجی گستردهای در سایر مناطق ندارند. بحرانها و جنگها اتفاق میافتند، اما معمولا میانه روها و عاقل ترها غالب میشوند و پیامدهای بحران را محدود میکنند.اما همیشه اینطور نیست، و جنگ کنونی غزه ممکن است یکی از این استثناها باشد. من فکر نمیکنم که ما در آستانه جنگ جهانی سوم باشیم. در واقع، حتی تبدیل شدن جنگ کنونی به یک درگیری منطقهای بزرگتر نیز چندان ممحتمل نیست. من این احتمال را به طور کامل رد نمیکنم، اما تاکنون هیچ یک از دولتها یا گروههای نزدیک به درگیری (حزبالله، ایران، روسیه، ترکیه و غیره)، مایل به دخالت مستقیم نیستند و مقامات امریکایی نیز در تلاش هستند تا درگیری به سایر مناطق گسترش نیابد. از آنجایی که درگیریهای منطقه ای، بزرگتر، پرهزینهتر و خطرناکتر خواهد بود، همه ما باید امیدوار باشیم که این تلاشها به نتیجه برسد. اما حتی اگر جنگ به غزه محدود شود و به زودی به پایان برسد، پیامدهای قابل توجهی در سراسر جهان خواهد داشت.قبل از حمله حماس، ایالات متحده و متحدانش در ناتو در حال جنگ نیابتی علیه روسیه در اوکراین بودند. هدف آنها این بود که به اوکراین برای بیرون راندن روسیه از سرزمینی که پس از فوریه ۲۰۲۲ اشغال کرده بود، کمک کنند و روسیه را تا حدی تضعیف کنند که نتواند در آینده اقدامات مشابهی انجام دهد. با این حال، جنگ خوب پیش نمیرفت: ضدحمله تابستانی اوکراین متوقف شده بود، به نظر میرسید که توازن قدرت نظامی به تدریج به سمت مسکو تغییر میکرد و امیدها به اینکه کی یف بتواند قلمرو از دست رفته خود را با قدرت نظامی و یا از طریق مذاکره به دست آورد، کمرنگ شده بود.ایالات متحده همچنین در حال به راه انداختن یک جنگ اقتصادی علیه چین بود و قصد داشت پکن را از تبدیل شدن به ابرقدرت تولید نیمه نیمه رساناها (تراشههای الکترونیکی)، هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و سایر حوزههای با فناوری پیشرفته، بازدارد. واشنگتن چین را به عنوان رقیب درازمدت اصلی خود میدید و دولت بایدن قصد داشت توجه بیشتری را بر این چالش متمرکز کند.
در خاور میانه، دولت بایدن سعی داشت در ازای عادی سازی روابط سعودیها با اسرائیل، با ارائه نوعی تضمین امنیتی رسمی به ریاض و شاید اجازه دسترسی به فناوری حساس هسته ای، عربستان سعودی را از نزدیک شدن به چین منصرف کند. با این حال، مشخص نبود که آیا این توافق به نتیجه مطلوب میرسد یا خیر. منتقدان نیز هشدار داده بودند که نادیده گرفتن موضوع فلسطین و چشم پوشی از اقدامات خشن روزافزون دولت اسرائیل در اراضی فلسطینی، خطر انفجار نهایی را در پی دارد.
سپس ۷ اکتبر فرا رسید. بیش از ۱۴۰۰ اسرائیلی کشته شدند و اکنون بیش از ۱۰ هزار نفر در غزه، از جمله ۴ هزار کودک، در اثر بمباران اسرائیل جان خود را از دست داده اند.
معنی این تراژدی ادامه دار برای ژئوپلیتیک و سیاست خارجی ایالات متحده چیست؟
۱. جنگ غزه، چوب لای چرخ تلاشهای امریکا برای عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل گذاشته است (و تقریبا به طور قطعی میتوان گفت، توقف پیشرفت این تلاشها یکی از اهداف حماس بود). البته این جنگ ممکن است نتواند به صورت کامل مانع این توافق شود، زیرا پس از پایان جنگ همچنان انگیزههای اصلی طرفین برای توافق وجود خواهد داشت. با این حال، موانع بر سر این توافق، آشکارا افزایش یافته و هر چه تعداد تلفات بیشتر شود، این موانع نیز بیشتر میشوند.
۲. جنگ غزه، با تلاشهای ایالات متحده برای صرف زمان و توجه کمتر به خاورمیانه و معطوف کردن توجه و تلاش بیشتر به شرق آسیا، تداخل خواهد کرد. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، در مقالهای که (درست قبل از حمله حماس) در فارن افرز منتشر شد، ادعا کرد که رویکرد «منضبط» دولت در قبال خاورمیانه، منابع را برای دیگر اولویتهای جهانی آزاد کرده و خطر درگیریهای جدید در خاورمیانه را کاهش میدهد». همانطور که وقایع ماه گذشته نشان داد، اوضاع اینگونه نبود.مساله محدودیت وقت و منابع است. تنها ۲۴ ساعت در روز و هفت روز در هفته وجود دارد و بایدن و بلینکن و دیگر مقامات ارشد ایالات متحده نمیتوانند هر چند روز یک بار به اسرائیل و دیگر کشورهای خاورمیانه پرواز کنند و هنوز هم زمان و توجه کافی داشته باشند که به مناطق و موضوعات دیگر اختصاص دهند.
@amniatemeli