به یک بنده خدایی قول دادم که کاری به کار وزیر دفاع و کلا وزارت دفاع نداشته باشم... اگر کمی ممارست می‌کردم به جاهای خوبی می‌رسیدم اما آن بنده خدا گفت کوتاه بیا و کوتاه آمدم. این را نوشتم چرا که برخی فکر می‌کنند یا چیزی به من ماسیده که دیگر نمی‌نویسم یا اینکه... اما خدا می‌داند هیچ‌کدام نبوده و نیست. جای گیر دادن آنقدر به وزارت دفاع هست که اگر روزی 10 تا خبر هم در مورد بنویسیم کم است، به ویژه در مورد هلدینگ‌های اقتصادی، اولاد مسوولان، برادرانشان، انتصاب‌ها و .... اگر چیزی به من ماسیده بود که مثل خیلی‌ها پایم را روی پایم می انداختم و این همه دوندگی نمی‌کردم، از صبح تا نصف شب برای یک لقمه نان حلال. خداوند آخر و عاقبت همه ما را به خیر کند، دنیا می‌گذرد و می‌رود و عمر آدم مانند باد می‌رود تنها چیزی که می‌ماند اعتبار و شرافت و وجدان است. تا این لحظه سکوت کرده و چیزی نمی‌نویسم و اگر روزی دیدید که دوباره بابت انتصابات و فامیل‌ بازی و دوماد بازی نوشتم، تعجب نکنید. @syriankhabar