🔻 سوال های بی پاسخ و چند هزار ابهام 🔹 چرا روسای مشهور خاطی و قانون شکن گذشته هیچ کدام نه استیضاح شدند(به استثنای بنی صدر) و نه محاکمه؟! چرا روسای جمهور از حاشیه امن برخوردارند و حتی بعد از پایان دوران پر هزینه ریاست جمهوری همچنان و با خیال راحت به هنجار شکنی و دهن کجی به قانون و جامعه ادامه می دهند؟ آیا پشت پرده خبریست یا قوه قضاییه و مقننه و ...عرضه برخورد ندارند یا شاید هم برای دوران ریاست جمهوری خود برنامه دارند؟! حکایت آن دو دیوانه که می گفتند بزنی میزنم نزنی نمی‌زنم. لاریجانی نمی‌زند تا روحانی نزند. قالی بافی نمی‌زند تا روحانی و رییسی نزنند. جالب نیست؟ عده ای به نام انقلاب دور هم نشسته اند و به نام انقلاب و به کام خود گل می گویند و گل می شنوند امکانات و استعدادهای کشور را به هدر می دهند و آتش می‌زنند و از همدیگر زمان میخرند و به همدیگر نان قرض میدهند تا تحت هر شرایطی قدرت را حفظ کنند و با آزمون و خطا کشور را اداره کنند. همه هم که باهم هستند و هیچ کس نگران برخورد طرف مقابل نیست پس چرا نگران عواقب مواضع و تصمیم های خود باشند. روزی رئیس جمهور، روزی رئیس مجلس، روزی عضو مجمع تشخیص مصلحت، روزی نماینده مجلس، روزی دیگر معاون وزیر و مدیر و هیئت مدیره فلان شرکت دولتی...قدرت در ایران از بین نمی رود بلکه مانند انرژی از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود. قربانی این بازی قدرت جز مردم و عدالت و نظام کسی دیگر نیست. و جالب اینکه زمانی قاعده بازی این بود که این جناح قدرت را از آن جناح می ربود و آن جناح از این جناح و مرزبندی ها مشخص بود اما این شکل از بازی قدرت دیگر جواب نمی داد لذا بعدها جناح خود را عوض می کردند مثل تغییر لباس و گریم تئاتر. اما وقتی بازیگران قدرت هنایشان رنگ باخت و در برابر جامعه و افکار عمومی رسوا شدند بازی در جناح نظام را کنار گذاشتند و عملا به اپوزوسیون بازی روی آورده اند و می خواهند با پشتوانه خارجی به قدرت باز گردند! و چه عطش عجیبی برای تصاحب قدرت دارند. اینها همانها بودند که روزی فریاد ولایت و انقلاب شان گوش فلک را کر کرده بود اما وقتی قدرت زیر زبانشان مزه کرد و تغییر کردند می خواهند انقلاب و نظام را باب میل هم تغییر دهند. حکایت این روزهای حسن روحانی، حسن خمینی، علی مطهری، مهندس باهنر و...و این آخر بسیار باهوش تر و زیرکتر از دیگران عمل می کند. در سکوت کامل و در اوج فعالیت دولت رئیسی پیشنهاد تغییر قانون اساسی را می دهد! اینها همه یک طایفه و یک تیم هستند و صرفا زمین بازی خود را تغییر می دهند و نقش جدید بر عهده می گیرند. روزی داخل قدرت و منتقد آن و روزی بیرون از قدرت و مدافع آن. و بازی همچنان ادامه دارد تا مگر اقدامی انقلابی صورت گیرد و فردی انقلابی بازی قدرت آنها را به هم بزند و این امر هر چه زودتر باید صورت گیرد در غیر اینصورت این کلاف سر در گمی که برای کشور ایجاد کرده اند باز کردند آن هر روز سخت تر خواهد شد و آنقدر بزرگ خواهد شد که طفل انقلاب را مانند پیله ای در بر خواهد گرفت و از بین خواهد برد. کرم ابریشم انقلاب وقتی می تواند از پیله انحصار قدرت خارج شود که پیله امکان خارج شدن را بدهد در غیر اینصورت پیله که باید محافظ او باشد به قاتل او تبدیل می شود. پیله قدرت ساختارهای حاکمیتی آنقدر سخت و پیچیده شده اند که حتی شخصی مثل رئیسی نیز توان پاره کردن قواعد دست و پاگیر آن را ندارد مگر اینکه اقدامی انقلابی هم از درون دولت و هم از بیرون دولت برای پاره کردن این پیله ها صورت گیرد.