⭕️ بایدها و نبایدهای تفسیر امام (ره)/ بخش اول ♨️ چون امام از اعتبار ویژه در کشور و ملت ما برخوردار است، کسی نمی‌تواند مقابل اندیشه امام بایستد، اما برای عبور از جمهوری اسلامی به تفسیر از وی روی می‌آورند و این تفسیر چیزی جز «تحریف» نیست. . 🔻حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی اخیراً اعلام داشتند «نه خودمان و نه هیچ نهادی را متولی انحصاری قرائت و تفسیر شخصیت و اندیشه امام نمی‌دانیم.» 🔴 اگرچه سخن ایشان منطقی و معقول به نظر می‌رسد، اما به دلایلی که خواهد آمد، نمی‌توان «تفسیر آنارشیستی» از امام ارائه کرد، خصوصاً وقتی اندیشه امام مبنای حکومت است، تفسیر آن با تفسیر علمی‌- دانشگاهی متفاوت است. امام یک نویسنده و مؤلف نیست که مثل همه اندیشمندان دیگر، سلسله نسل‌ها بیایند و او را نقد و تفسیر نمایند. اگر امام را از حکومت بیرون بکشیم، نظر سیدحسن خیلی هم بی‌ربط نیست، اما امام بنیان یک حکومت را نهاده‌اند که با تفسیر می‌توان آن را به ضدخودش تبدیل کرد. 💢 تفسیر دانشگاهی از امام عموماً مبتنی بر معرفت نسبی‌گرا و اخیراً شالوده‌شکن و جوهرستیز انجام می‌شود. در تفسیرهای دانشگاهی که از اندیشه سیاسی امام می‌شود، ایشان یک فرد عرفی‌گرا و نسبی‌گرا معرفی می‌شود. به هر حال معرفت و جهان‌بینی خود را بر تفسیر تحمیل می‌کند و چاره‌ای جز این نیست، اما در درون حکومت تفسیر امام متفاوت است. ♨️ مثلاً نمی‌توان مدعی انقلاب امام بود و تفسیری از امام ارائه کرد که با اسلام سیاسی فاصله داشته باشد. از قضا، چون امام از اعتبار ویژه در کشور و ملت ما برخوردار است، کسی نمی‌تواند مقابل اندیشه امام بایستد، اما برای عبور از جمهوری اسلامی به تفسیر از وی روی می‌آورند و این تفسیر چیزی جز «تحریف» نیست؛ لذا تفسیر حکومتِ امام لاجرم باید بر مبنای اسلام سیاسی، معرفت ذاتی و مسئولیت حکومت به هر دو بعد مادی / معنوی، دنیوی / اخروی انسان باشد. 🔻همانگونه که برخی تفسیر امام را مهم‌ترین راه فرار از نظام دینی می‌دانند، دفاع از انقلاب اسلامی و حقانیت آن نیز در اندیشه امام نهفته است، چراکه در درون حکومت، اندیشه و سیره امام باید به رفتار، قانون، تصمیم و سبک حکومت تبدیل شود، به همین دلیل تفسیر از امام در حکومت نمی‌تواند موسّع باشد. در حوزه حکومت، فق‌های معتقد به اسلام سیاسی خصوصاً ولی‌فقیه حی واجد صلاحیت برای تفسیر اندیشه امام هستند، اما در حوزه و دانشگاه به صورت موسّع و گسترده هم می‌شود عمل کرد.نمی‌توان تفسیری از امام ارائه کرد که قلب ماهیت اسلام سیاسی شود. نمی‌توان در درون حکومت بود و امامی تفسیر کرد که انقلابی نبود و به نسل‌های بعد یک پاپ یا تصویر رئیس‌جمهور فرانسه از امام ارائه کرد. جهانی بودن نهضت امام را نمی‌توان با تفسیر، حصر در فلات ایران کرد. 🔴 ارزش و استقلال انقلاب امام را نمی‌توان در دوقطبی جنگ سرد برد و امریکا یا انگلیس را خالی کننده پشت شاه و پشتیبان امام معرفی کرد. چنین تفسیری به بحران فکری و ادراک‌سازی ذهنی منتهی می‌شود که تاریخ نوع دیگری ثبت خواهد شد. از امام نمی‌توان تفسیری ارائه کرد که منجر به عقب‌نشینی دین از عرصه اجتماع شود. آن نویسنده غربی که در زمان اصلاحات به ایران آمد در کتاب «دوام خمینی» نوشت: «افرادی که در دهه ۶۰ خود را بهترین یاران آیت‌الله خمینی می‌دانستند در دهه ۷۰ برای بازگشت دوباره به قدرت تصمیم به یک تغییر ۱۸۰ درجه ایدئولوژیکی گرفتند و به مروجان لیبرالیسم تبدیل شدند و بخشی از نظرات آیت‌الله خمینی را بزرگ و بخشی را نادیده گرفتند.» ⭕️ از قضا مؤسسه امام یا خبرگان رهبری باید «شاقول دار» اندیشه و سیره امام باشند. اشکال ندارد که مفسران به تفسیر بپردازند، اما آنجا که قرار است این تفسیر مورد بهره‌برداری سیاسی - اجتماعی و فرهنگی قرار گیرد باید شاقول‌دار به میدان بیاید. بنابراین مؤسسه تنظیم آثار امام باید اصول مکتب امام را در اختیار مفسران قرار دهد تا «چارچوب‌مندی» اندیشه امام حفظ شود و در گذر زمان شخصیتی از امام ارائه نشود که با مائو یا رهبر خمرهای کامبوج یکی باشد. 💢 ماهیت محتوایی امام نشان از الهی بودن ایشان است که در تفسیر عرفی از سیاست و حکومت مغفول می‌شود. مؤسسه نشر آثار امام مانع تفسیر نشود، اما دیده‌بان باشد. حکومت در اصول باید بر ریل امام حرکت کند و تفسیر کاریکاتوری از امام در دهه ۶۰ می‌تواند به انحراف انقلاب اسلامی منجر شود. در این سال‌ها خیلی تلاش شد امام یک فرد بی‌خاصیت و منفعل و تشریفاتی (مقابل مردم سالاری) معرفی شود. @iran_onlin_ir