حال مائیم با دو بیکرانگی که هیچ‌کدام نیست. که در عین حال، هویتی است تعلّقی، یعنی عین تعلّق، یعنی هیچ چیز، ولی تعلّق به هستی مطلق که همه چیز است. و که افقی است بی‌انتها که از ما فقط، رفتن را طلب می‌کند. صراطی که خودش مقصد است بدون آن‌که به انتهایی و ابژه‌ای برسد. بگذار در «وجود» و نظر به پنجره‌ای که در افق گشوده می‌شود؛ به بیندیشیم. @esharat