⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️
#حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ
#پارت_هفتم
الان اخر هفته است و من و محی اومدیم برایی آزمون
بعد اینکه ازمون دادیم
برگشتیم خونه هامون من که
تا رسیدم نماز خوندم و بعد
خوابیدم خیلی خسته بودم
با صدا گوشیم بیدار شدم
اهههههه این دیگه کیه
بدون نگاه کردن به صفحه
گوشی جواب دادم
من: بلهههههه بفرمایید😴
پشت خط : سلام خانم حیدری
من: سلام
پشت خط: ببخشید فکر کنم بد موقع زنگ زدم
من: اره بد موقع زنگ زدی
هاااا لا هم برووو میـ.....
وایسا ببینم این این کی بود
صدا خنده میومد
من: وااای ببخشد
پشت خط: خواهش میکنم
من رضایی هستم
من: بله بله بفرمایید
رضایی: راستش میخواستم بگم که شما تو آزمون قبول شدین
من: بله
رضایی: گفتم شما قبول شدین
آروم باش آروم الان نه وقتش نیست جیغ بکشی
من: ولی مگه قرار نبود یک ماه دیگه خبر بدین
رضایی: بله ولی چون شما
آزمون و عالی جواب دادین
گفتیم زود تر خبرتون کنیم و اینکه تعداد شرکت کننده ها زیاد نبود
من: خیلی ممنون
رضایی: خداحافظ
من: خداحافظ
یک
دو
سه
جیییییییغ
جیییییغ
جیییغ
یهو در اتاقم باز شد و مامان
و بابا و مهدی و هادی اومدن
داخل قیافه هایی همشون
مثل سکته ای
ها شده بود
اخخخ نتونستم خودمو
نگه دارم و ترکیدم از خنده
مامان: چی شده چرا جیغ میزنی
من: تو آزمون قبول شدم
بهم تبریک گفتن و رفتن بیرون
زود زنگ زدم به محی که
گفت به اونم خبر دادن
که قبول شده
یعنی رو ابرا بودیم
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•