📢 دلنوشته علی ربیعی در فراغ برادرش
✍️ سالهاست با از دست رفتن ها خو گرفته ام. وقتی کسی از کنارمان می رود و تنهایی به خاک سپرده می شود، خاطراتش تا همیشه میماند و هرگز فراموش نمیشود. دیوارها، کوچهها، گذرگاه و هر جایی که با کسی خاطره داشته باشیم، با تو میمانند.
◀️ ما خانواده ای در جنوب شهر، و دو برادر بیشتر نبودیم . هنوز دوران سوم دبیرستان را طی نکرده بود که به مدرسه شبانه روزی رفت. با پشتکار در دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد اما به دلیل فعالیت مذهبی، سیاسی و مبارزه اخراج شد. بعد از انقلاب هم به جهاد و سپاه رفت و تا آخرین لحظات هم در قرارگاه ها به سر برد.
◀️ علاقه وافری به حوزه آموزش داشت و به دلیل همین علاقه مسئولیت ستاد دافوس را بر عهده گرفت و تا آخرین لحظات فعالیت آموزشی را دنبال میکرد.
◀️ با اینهمه او و امثال او بسیارند که در هیاهوها گم شده و در اکنونزدگیهای این روزها، گذشتههای پررنج و مشقتشان در قضاوتهای برساخته فراموش می شود. او مانند بسیاری از هم نسلهای خود تا به یاد دارم پوتین به پا داشت. در تمام این سالهای بیماری رنج بسیار کشید و من اکنون در سوگ خاطراتم نشستهام.
_
اصلاحات نیوز
✅
@Eslahatnews
🔗
Eslahatnews.com