استکبار ستیزان
دستهایش را نشانم داد که روی مچ جفت دست این دختربچه سیزده چهارده ساله جای دستبند‌ها دیده می‌شد، دستبند‌هایی که با آن به تخت بیمارستان ارتش بسته شده بود. بسختی نفس می‌کشید، البته هنوز هم که بیش از ۳۰ سال از آن زمان می‌گذرد با این که قلبش عمل شده و دریچه گذاشته اند گاهی اوقات اصلا صوت ندارد و نمی‌تواند حرف بزند وقتی هم سالم است صدایش لرزش دارد. مرضیه دباغ در ۲۷ بهمن اجازه یافت که به ایران بیاید. وی در اوایل درگیری‌هایی با منافقین داشت؛ که به دنبال آن جلساتی را با تعدادی از آقایان گذاشته که بعد ایشان به همراه مرحوم لاهوتی و ۲ تن دیگر از آقایان ماموریت یافتند که برای تشکیل سپاه پاسداران به منطقه غرب بروند. این گروه در پاوه، کرمانشاه، ایلام و چند شهرستان بزرگ دیگر سپاه تشکیل دادند و بعد به همدان رفته که به دلیل جو خاص همدان و این که همه گروه‌ها آنجا پایگاه داشتند آیت الله مدنی در جلسه‌ای به این نتیجه رسید که فرماندهی سپاه همدان را مرضیه دباغ برعهده بگیرد تا سپاه منسجم شود. تقریبا تا اواسط سال ۱۳۶۰ مسئولیت سپاه همدان با وی بود. اولین فرمانده زن سپاه پاسداران چه کسی بود؟ پس از آن مسئولیت آموزش بسیج را به عهده گرفته و سپس ۳ دوره نماینده مجلس شورای اسلامی شد. همین طور برخی آموزش‌های سیاسی نظامی را هم برای بسیج تشکیل دادند. مسئولیت زندان‌های تهران را نیز مدتی به عهده داشت. همچنین بازرسی زندان‌های کل کشور را نیز عهده دار بودند. و این طور بود که مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ که در دوران نهضت اسلامی طعم زندان و شکنجه‌های سخت رژیم پهلوی را چشیده بود، پس از پیروزی انقلاب، سوابقی از جمله حضور در مجلس شورای اسلامی و فرماندهی سپاه همدان را کارنامه خود ثبت کرد. در روز‌های آغازین حکومت اسلامی نه تنها ارتش از نیرو‌های خائن و ضد انقلاب تصفیه نشده بود؛ بلکه برخی گروه‌ها هم به تقابل با اندیشه اسلامی انقلاب برخاسته بودند؛ از این رو هر لحظه امکان و احتمال بروز خطر و شعله‌ور شدن توطئه‌ای می‌رفت. برای این کار لازم بود تشکیلاتی به وجود آید تا از انقلاب و دستاورد‌های آن حفاظت و صیانت کند. بدین روی فلسفه تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفت و برای راه‌اندازی آن جلسات زیادی برگزار شد. استکبار ستیزان 👇