پیامبر مهر نمیساخت چون لازم نبود همیشه خاک در دسترسش بود و روی خاک سجده می کرد
ائمه هم همین طور اون زمان ساختن مهر دلیلی نداشت چون می تونستن راحت فضایی فراهم کنند که سر بر خاک بگذارن
بعدها که شکل معماری عوض شد و همه جا دسترسی به زمین نبود شیعیان مهرها رو ساختن تا همیشه بر خاک سجده کنن
تو که بالاخره باید رو یه چیزی سجده کنی یا فرش یا مهر خب چه بهتر که خاک باشه به فلسفه سجده هم نزدیکتره
کتایون_آیه ۳۳ جزای قطع دست در ازای دزدی
خشونت احکام اسلامی خیلی بالاست چرا خدای شما انقدر با مردم خشنه!
_اولاً حکم قطع دست برای دزدی شرایط داره اول اینکه دزدی در اثر گرسنگی و برهنگی نباشه
و چند شرط دیگه دیگه که ثابت کنه وقاحت و تعمد در کار بوده
تازه باز اگر قبل از اثبات جرم توبه کنه این حکم اجرا نمیشه و فقط رد مال میکنه
ولی بر فرض اینکه همه اینها صدق کرد تو داری برای یک دزد دل میسوزونی و میگی خدا با مردم نامهربونه؟
مگه همه مردم دزدن؟
تو اگه سالم زندگی کنی کجا گذرت به این احکام میفته؟
اصلاً بعضیها از این راه کسب درآمد کلان میکنن
اینجا که دیگه شهر این باند بازیهاست
بی زحمت از دسترنج مردم استفاده می کنن
یکی دیگه رو به خاک سیاه می شونن برای اینکه هیجانات شون رو ارضا کنن و پول روی پول بذارن
اگر یه بار همه داراییت رو ببرن دیگه این گارد رو نمیگیری
انگار همه مجبورن دزدی و قتل کنن که میگه حکم ظالمانه!
دولت اسلامی وظیفه داره از جان و مال و ناموس مردم حراست کنه میدونی دزدی چه ضربه ای به امنیت روانی جامعه میزنه میدونی چه صدمهای به اعتماد عمومی و رافت بین مردم میزنه؟
این حکم به حد کافی بازدارنده هست چون هیچ پولی در مقایسه با سلامتی ارزش نداره
اگر همه قانونمند باشن هیچ وقت حکم اجرا نمیشه که خشن باشه یا نباشه!
_منظور من اینه که باید بیشتر روی موضوعات تربیتی کاربشه تا اینجور احکام سلبی
_ تربیت مقوله جداگانه ایه جرم و جزا هم هویت منفکی داره هیچ کس به اندازه اسلام داعیه دار تربیت و پرورش و انسان سازی نیست
ولی آموزش و پرورش جای قوه قضاییه رو که نمی گیره هر کدوم کار خودش رو میکنه درسته اگر آموزش و پرورش خوب کار کنه کار قوه قضاییه کم میشه ولی در وجودش که نمیشه تشکیک کرد
همیشه باید قانون توی جامعه وجود داشته باشه
منافاتی نداره وضع قانون با کار تربیتی
جفتش رو انجام بده همونطور که در اسلام هم جفتش سفارش شده ساختار باید چند بعدی و کامل باشه
خب...
آیه ۳۵ رو ببینید خدا میفرماید وسیلهای برای تقرب به او بجوید
استغفرالله یعنی بریم مشرک بشیم؟
خدا خودش میگه برای اومدن به سمت من وسیله بجویید
حالا این وسیله چیه؟
چه چیزی روی زمین به اندازه بنده صالح میتونه برای خدا ارزش داشته باشه که انسان اون رو بین خودش و خدا وسیله قرار بده؟
مگه انسان اشرف مخلوقات نیست پس بهترین وسیله انسانه چه انسانی بهتر از رسول خدا و هر کسی که خودش معرفی کنه؟
_چرا خدا بین خودش و بنده هاش واسطه قرار میده اگه ما حرف بزنیم صدامون رو نمیشنوه یا به اندازه کافی دوستمون نداره؟
_سوالت خیلی سوال خوبیه ولی جای جوابش اینجا نیست یادداشتش کنید به وقتش دقیق اینو جواب میدم حتما هم جواب میدم
_ آیه ۵۱ دو تا نکته یکی اینکه چرا یه جا میگه مسیحی ها دوست شمان یه جا میگه اونهارو دوست نگیرید یعنی یه مدت حلال بود بعد حرام شد وقتی که ازشون قطع امید کرد؟
و دیگه اینکه بر طبق همین آیه تو نباید با ژانت دوست بشی و خودت هم دچار نافرمانی شدی!
چشمهای گرد شده ی ژانت به صورتم دوخته شده بود
خندیدم:
_ نه اتفاقا اون سفارش پایداره خدا میفرماید دوست ترین امت نسبت به مسلمان ها مسیحی ها هستن چون مستکبر نیستن
اینجا هم توی این آیه ولی به معنای سرپرست و پیشواست!
آیه ۵۵ آیه ای هست که در روایات به عنوان آیه ولایت ازش یاد می شه
و مضمونش اینه که "ولی شما خداست و پیامبرش و کسانی که به او ایمان آوردند همان ها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند"
شان نزول این آیه همون ماجراست که توی آیه نماز اشاره کردی
امیرالمومنین علی بن ابی طالب توی مسجد نماز میخونده که یک سائل وارد مسجد می شه ایشون توی رکوع بوده دستش رو به طرف اون فقیر دراز میکنه که انگشترش رو برداره
و این آیه بلافاصله در وصفش نازل میشه
سکوت بود و تا اینکه کتایون به حرف اومد:
_ آیه ۵۶ میگه حزب الله همواره پیروز هستن
ولی همیشه هم پیروز نشدن تاریخ که اینو نمیگه