💢تیم تخصصی استخدام 100💢
اولِ تیرماه ۱۳۵۸ در شهر قائمشهر مازندران به دنیا آمدم... تا سه چهار روز دیگر ۴۲ بهار از زندگی ام ورق میخورد و وارد چهل و سومین تابستان عمرم میشوم. روزگاری میشود که کتاب زندگیهای مردم در دلم بایگانی است و در خلالِ درد و لبخند همین مردم، همراه اشک و دعایم،،، از علاقمندیهایم شعر و ادبیات اصیل و زیباست.. دنیای کلمات و واژه ها را دوست دارم و از آنجایی که کلمات قرآن همواره برایم اسرار آمیز و جانفزا بودند در رشته علوم قرآنی شاخه ی تفسیر به تحصیل پرداختم.. از نوجوانی کتب روانشناسی را مطالعه میکردم، روانشناسی خودآگاهی، مانیتیسم شخصی" پل ژاگو" و همچنین نیم نگاهی از مطالعاتم به فلسفه بود؛ هستی از نظر فلسفه و عرفان "اقبال لاهوری" را از دوران دبیرستان مطالعه میکردم و کتاب دنیای سوفی از رمانهای شیرینِ فلسفیِ من بود... آئین سخنرانی "دیل کارنگی" ترغیبم‌ نمود که در وادی سخنوری خود را محک بزنم تا اینکه در دوران دانشجویی در استان رتبه اول سخنوری را کسب کردم. از آن پس در دانشگاه و مدارس و مجامع فرهنگی به سخنرانیهای انگیزشی_عرفانی پرداختم. دیری نپائید که دو طرح آموزشی پایش اخلاقم در چند مدرسه اجرا شد و ۸ سال مشاوره تربیتی در سابقه ام ورق خورد.. تا اینکه بعنوان مشاور بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس با نفس خانواده ی شهدا هم نفس شدم.. دبیر فرهنگی شورای شش بهمن شهرستان هزار سنگر آمل به من پیشنهاد شد و فعالیتم با این شورا منجر به حضورم در جلسات فرمانداری و شورای شهر و جلسات تصمیم‌گیری شهری؛ شورای ائتلاف اسلامی و همانند آن شد.. از بحثها و گمانه زنیهای کلان لذت میبرم و مشاوره با راهکارهای دینی را ترجیح میدهم بر مشاوره های صرف روانشناسی مبتنی بر آموخته های روانشناسان غربی، از نقادان جدی "کتاب راز" بودم به دلیل رویکرد غیر توحیدی این کتاب. و تصمیم گرفتم به جای مدیتیشن و یوگا و نسخه های آرامبخش این چنینی... از دل نماز و تأمل در ذکر و یاد محبتها و حکمتهای خداوند کریم قلبها را از تشویش بشویم تا به رسالت اجتماعی ام عمل کرده باشم. و تا امروز هنوز از آموختن کلام الله سیر نشده ام ! عشقِ کلمة الحسنایش علیه السلام چهار اربعین مرا بی سرو سامان ره دوست کرد تا اینکه بزرگترین افتخار زندگی ام خادمی عتبات عالیات رقم خورد. و من هر روز به عشقِ سلام بر مولایم از خواب برمیخیزم و هرشب به عشق به خواب میروم. : آزاده عسکریC᭄‌ 🕔17:32