🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا ! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت ، علی !
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
مسجد کوفه کجا ، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی ، یا علی ! آن ضربه بود
دور محرابت نمی بیند ملائک را مگر ؟
با چه رویی دارد این شمشیر می آید فرود
در وداعت با حسین، اشک تو جاری می شود
دیده ای گویا از اینجا ،خیمه ها را بینِ دود
با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان ! دیر آوردم ، چه سود؟...
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃