🌷🍀🌷 آورده اند که شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رود با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مركبی نداشت ، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران می كرد تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت زیر درختی ، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد . دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه آورده است و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو ... مرد بینوا گفت : مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم شیخ گفت : حج من تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف كنم به ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم. 📚 محمد ابن منور - اسرارالتوحید 🌸🍃 شـمـیـم بــاران... @Shamim_Baran