❌خواندن این داستان برای خانم های مجرد،بدآموزی داره مراقب باشید 😂😂😂 مردي ازدواج مجدد ميكنه .. بعد از مدتی زنش میفهمه .. اما اصلا به روی خودش نمياره و خودش رو به بی اطلاعی ميزنه.! . شرايط زندگی روز به روز بهتر ميشه و ١٦ سال به خوبی و خوشی زندگی ميكنند.. . 🔺مرد از دنیا میره و بعد از مراسم، خانواده‌ی مرحوم ،جمع ميشن که موضوع ازدواج مجدد مرحوم رو به خانم بگن .. زن هم خيلی عادی و بيخيال بهشون نگاه ميكرده.! . بالاخره پدرشوهر مياد ميگه : دخترم ميخوام موضوع مهمی رو باهات درميون بگذارم، فقط ازت خواهش ميكنم منطقی باش و شرايط رو از اين كه هست سخت‌تر نكن، زن ميپرسه ميخوای در مورد ازدواج دوم شوهرم صحبت كنی؟ . همه با تعجب ميگن مگه تو ميدونستی؟ . ميگه از همون اول فهميدم ولی به روی خودم نياوردم.. چون اگه اون روز دعوا راه مينداختم : . شبهامون رو تقسيم ميكرد .. خرجي خونه رو تقسيم ميكرد .. تا ازم ناراحت ميشد ميرفت پيش اون يكي .. من هم خودم رو به بی اطلاعی زدم و در نتيجه: . هر شب كنارم بود .. از اين ميترسيد كه متوجه بشم، خرجی خونه بيشتر شد و مرتب برام هديه ميخريد .. هميشه دنبال راضي كردنم بود و ميترسيد پيش من لو بره، . اصلاً بهترين سالها همونهايی بود كه شوهرم ازدواج مجدد كرده بود و من مثل ملكه زندگي ميكردم و شوهرم مثل مرگ ازم ميترسيد.! از اين بهتر چی بخوام؟؟!😳🧐🤗🤪😜🤩😍 ‏💚💚💚💚💚 @ezdevajeaasaan