🔻قصّۀ غمانگیز شورایعالی انقلاب فرهنگی (۲):
نهاد سیاستگذار بر منبر موعظه
🖊 مهدی جمشیدی
۴. شورایعالی انقلاب فرهنگی در بیانیۀ خویش نوشته است: «مواجهه با آنچه در جامعۀ ما بیحجابی نامیده میشود باید هوشمندانه و واقعبینانه باشد.»
اوّلاً، چرا به «جامعه» ارجاع میدهید؟ موضع خویش را بیان کنید. شما این نوع از پوشش را چه میخوانید؟ میخواهید بگویید با جامعه، موافق نیستید؟ یا میخواهید هزینۀ بهکاربردن این تعابیر را نپردازدید و در پشت داوری جامعه، پنهان شوید؟
ثانیاً، جامعه، میان «بدحجابی» یا «ضعف حجاب» و «بیحجابی» یا «کشف حجاب»، تفاوت مینهد، امّا شما بهعنوان عقلای فرهنگیِ قوم، همین تفکیک حداقلی را نیز نادیده گرفتهاید. مشخص کنید که مسألۀ کنونی شما چیست؟ ضعف حجاب یا کشف حجاب؟ یا هر دو؟
ثالثاً، باید اکنون به «مواجهۀ هوشمندانه» توصیه کنید یا باید در طول چهل سال گذشته، طرحی مینگاشتید که نشانگر مواجهۀ هوشمندانه باشد؟! رسالت شما این است که بهجای دعوت به هوشمندی، آن را تعریف و شاخصبندی کنید تا به طور عینی، به کار بسته شود. همگان میدانند که فعالیّتهای فرهنگیِ هوشمندانه بر فعالیّتهای فرهنگیِ طبیعی ترجیح دارند، امّا این وظیفۀ شماست که در مقام طرّاحی راهبردها، روح هوشمندی را بدمید، نه اینکه عاملان و مجریان را به آن فرابخوانید.
رابعاً، «مواجهۀ واقعبینانه» یعنی چه؟! یعنی واقعیّت اجتماعی، حجاب را برنمیتابد؟! ایدئولوژیِ اسلامی و انقلابی، به دیوارِ واقعیّت برخورد کرده است و ناکام مانده است و ازاینرو باید از «ایدئولوژی» به نفع «واقعیّت»، عقب نشست؟ یعنی «عینیّت»، آنچنان مقتدر و نیرومند است که خود را بر «ارزش» تحمیل کرده و آن را کنار زده است؟ میخواهید «حدنصاب» و «حداقل حجاب» را چه چیزی قرار بدهید؟ ضعف حجاب را بهعنوان یک واقعیّت اجتماعی پذیرفتهاید یا برای علاج آن نیز چاره اندیشیدهاید. ازآنجاکه ضعف حجاب، هم خلاف قانون است و هم خلاف شرع، میخواهید با این دو تعارض همزمان، چه کنید؟ از واقعیّت، چه صدایی شنیدهاید که میخواهید ارزش را به آن مقیّد کنید؟ سایش شرع به نفع عرف، «واقعبینی» است یا «سکولاریسمِ تدریجی»؟ «معیار» و «محک»، شرع است یا عرف؟ انقلاب در پی تحقّق شرع در متن عرف بود، یا بُرشی از شرع که عرف آن را برمیتابد؟ این مواجهۀ واقعبینانه، «مواجهۀ گزینشی» با شرع نیست؟
۵. در بخشی از این بیانیه نوشتهاند: «شورایعالی انقلاب فرهنگی از همۀ نهادهای مسئول میخواهد که علاوه بر عمل به وظایف قانونی خود، در درجۀ اول با تبیین دیدگاه اسلام و قانون دربارۀ حجاب به تحکیم مبانی اعتقادی بانوان، بهویژه نسل جوان، به رعایت این فریضه الهی کمک کنند.»
امّا اکنون دیگر نباید «توصیه» کرد، بلکه باید «گزارش» خواست و «ارزیابی» کرد که نهادهای فرهنگی چه کردهاند. نهاد سیاستگذار، «منبر وعظ» نیست که زبان به توصیه گشودهاید. تقدّم «تبیین» بر «تقنین»، مراعات نشده و آنان که باید پرچم تبیین را به دست میگرفتند، به نظاره نشستند و سکوت اختیار کردند. سالهاست که چنین است و شما نیز در برابر این بیعملی، منفعل بودهاید. هیچ بیانیهای از سوی شما صادر نشد که در آن گفته شود نهادهای فرهنگی، چگونه عمل کردهاند و شما چه قضاوتی دربارۀ آنها دارید. کجاست عملی که از جدّیّت و ارادۀ انقلابی شما حکایت کند؟ و جالب اینکه پس از سالها ناکامیِ چالشزا، باز هم توصیه و موعظه میکنید.
از جمله، چرا در مدارس، کسی به پرسشهای دختران دربارۀ حجاب پاسخ نمیدهد؟ چرا بهجای تبیین و روشنگری، دانشآموزان را رها کردهاند؟ معاونت پرورشی وجود دارد؟ فعّال است؟ معلمان «قرآن» و «هدیههای آسمانی» و «سبک زندگی و تفکّر»، کمترین کمکی به اصلاح ذهنیّت دانشآموزان میکنند یا بیتفاوت هستند؟ آموزشوپرورش، اجازۀ گفتگو داده است؟ مجالی را فراهم کرده است؟ مگر جز این بود که از متن مدارسِ رهاشده و سکولار، ضلعی از اغتشاش - که دانشآموزی بود – برخاست؟
۶. شورایعالی انقلاب فرهنگی در بیانیۀ خویش نوشته است: «در برخورد با بعضی هنجارشکنیها در مسئله حجاب، مراقب باشند در دامی که دشمنان برای ملت ما طراحی کردهاند گرفتار نشوند و در زمین غرب که پیوسته درصدد ایجاد انواع دوگانههای سیاسی و اجتماعی میان ملت ماست، بازی نکنند.»
بهراستی، اینکه «حاکمیّت» با کشف حجاب برخورد کند، موجب شکاف میان «مردم» میشود؟ مگر قرار است که بخشی از مردم چنین کنند که در نتیجه با بخش دیگری از مردم، اصطکاک پیدا کنند؟ در یک سوی این معادله، «حاکمیّت» است و در سوی دیگر، «بخشی از مردم». مسأله، مواجهۀ حاکمیّت است با این بخش از مردم، نه مواجهۀ مردم با مردم. آنان که نخستین بار، سخن از شکاف و دو قطبیشدن اجتماعی گفتند، غفلت کردند.
🇮🇷
@faannoos